با هم باشيم تا سهمي از هم ببريم
|
از هم فاصله نگيريد |
|
فَاِن يَداللّه مَع الجَماعَة، وَاِيّاكُم وَالفُرْقَة، فَاِن الشّاذَّ مِن النّاس لِلشَّيْطان، كَما اَن الشّاذَّ مِن الغَنَم لِلذِّئْب. همانا دست خدا به همراه جماعت است، و مراقب باشيد از هم فاصله نگيريد، كه همانا كسی كه از مردم جدا شود سهم شيطان است همانگونه كه گوسفندِ جدا شده از گله، سهم گرگ است.
از مهم ترين اصول جامعه اسلامی، وحدت و يكپارچگی جامعه و پرهيز و پيشگيری از بروز تفرقه و جدايی است، اصل مهمی كه در آياتی متعدد ازقرآن كريم بدان تاكيد شده است. اگر جامعه اسلامی و امت مسلمان دچار تشتت و پراكندگی شود، ابهت و اقتدار آن شكسته می شود و جای پای نفوذ و سلطه كفّار و دشمنان ستمگر باز می گردد. به خصوص در جامعه ای كه نظام آن بر موازين الهی و اسلامی شكل گرفته و زمام رهبری و اداره جامعه در اختيار عبد صالح خدا و امام عادل قرار دارد ـ چه امام معصوم(ع) و چه كسی كه به نيابت از امام غائب (عج ) ولايت را برعهده دارد ـ حفظ وحدت و انسجام جامعه و پرهيز از تكروی و جداشدن ازمسير كلی نظام و امت اسلامی، امری واجب و ضروری است. امام علی(ع)، با تاكيد بر اين نكته، دست قدرت و حمايت الهی را همراه با جماعت و امت منسجم و متحّد بيان می كنند. زيرا هرگاه امتی با عزم راسخ و وحدت و انسجام در ميدان جهاد و تلاش و رشد و تعالی حضور يافت، هيچ مانعی نمی تواند او را از رسيدن به اهداف باز دارد، ولی اگر در ميان امت، تفرقه و جدايی افتد و هر گروهی به سمت و سويی كشيده شوند، اقتدار و توانمندی جامعه تحليل مي رود و با ضعف و فترت كاری پيش نمي رود. در جامعه اسلامی، كه امام حق و ولی عادل محور حركت و پيشوای امت است، زمينه ای موجّه و دليلی قابل قبول برای تفرقه وجود ندارد، زيرا امتی كه پذيرفته است تسليم احكام الهی باشد و اطاعت از فرمان خدا را تنها راه سعادت و كمال خود می داند، چگونه ممكن است يكی از مهم ترين دستورات خدا را ـ كه اطاعت از ولی امرِ شرعی و صالح است ـ زمين بگذارد و بدان تن ندهد؟! اساساً آنچه برای يك فرد مومن حقيقی مهم است، اطاعت و عبادت خداست. او همه زندگی و مرگ خود را در راه خدا و برای نيل به سعادت و دستيابی به بهشت و رضوان الهی می خواهد و همه سلوك و مسلك خود را با راه خدا و فرمان خدا تنظيم می كند، پس چگونه ممكن است از اين حُكم مهم الهی سرباز زند و در برابر ولی عادل بايستد و زمينه تفرقه و پراكندگی امت را فراهم سازد؟! پس معلوم می شود كسانی كه از جامعه اسلامی و رهبری الهی آن فاصله می گيرند و دچار تكروی در جامعه می شوند، در حقيقت از اسلام كامل و ايمان واقعی محروم اند. چنين كسانی يا دچار درك ناصحيح و فهم نادرست از مسائل دينی اند و يا گرفتار شهوات و هوای نفس می باشند و براير سيدن به منصب و حكومت و يا دستيابی به مال و منال و تحقق شهوات و اغراضِ شيطانی، به ايجاد تفرقه می پردازند و از مسير امّت جدا می شوند. تنها يكی از اين دو عامل، موجب می شود كسانی در درون جامعه اسلامی، راه و مسير حركت خود را از كل جامعه و رهبری عادل و الهی آن جدا سازند: قصور علمی و كوتاهی فهم يا قصور عملی و ضعف نفسانی. اگر امام علی(ع)، افراد جداشده از جامعه و تكرو در برابر نظام اسلامی را«سهم شيطان» می دانند، بدين جهت است كه آنان خود راه شيطان را برگزيده اند! كسی كه به حكم خدا تن ندهد و در برابر اين دستور مهم الهی ـ كه صدها آيه و روايت درباره آن وجود دارد و سيره و سنت پيامبر و ائمه(ع) برآن صحّه می گذارد ـ سرپيچی كند، به دست خود و با انتخاب غلط خويش، راه شيطان را برگزيده و طبعاً سهم شيطان خواهد شد و به حزب او خواهد پيوست، همانطور كه كسی كه راه خدا را برگزيند و به احكام و ارزش های الهی گردن نهد، به حزب الله پيوسته و در مسير رشد و سعادت قرار گرفته است. آری! بريده از جامعه اسلامی، جداشده از پيكره امت، تكرو در برابر حركت رهبری الهی و مشروع ، همچون گوسفندی است كه از گله جدا شده و خود را نصيب گرگ سازد! چنين كسانی خواه ناخواه نصيب گرگ های آدم نما و توطئه گران دون صفت خواهند شد و عاقبت خود را تباه می سازند! به خصوص در دنيايی كه غلبه با سلطه جهانی زر و زور و تزوير است و همه ابزارها و قدرت ها در اختيار شياطين است و «شيطان بزرگ» ادعای الوهيت و ربوبيّت بر سراسر كره زمين دارد و با همه شيوه های شيطانی و خدعه ها و نيرنگ های پنهان و آشكار، درصدد تماميت بخشيدن به سلطه همه جانبه خود می باشد، اگر كسی راه خود را از راه امام عادل و رهبری حق جدا سازد، هرگز نمی تواند در برابر چنين سلطه ای خود را حفظ كند، بلكه آگاهانه يا نا آگاهانه در دام آنان گرفتار شده و خود را طعمه گرگ ساخته است! البته وجود اختلاف نظر در مسايل و مباحث مختلف اسلامی و اجتماعی، امری بديهی است و اساساً مشورت حاكم عادل با آگاهان و نخبگان جامعه برای همين است كه تصميم گيری های او با آگاهی از همه نظرها و ديدگاه ها باشد. امّا عزم و تصميم گيری، قطعاً بايد در اختيار او باشد تا زمام جامعه و اقتدار نظام، مخدوش نشود و حتی كسانی كه در مقام مشورت و نظر، ديدگاه های متفاوت دارند، در مقام اجرا و عمل عقلاً و شرعاً بايد پيرو رهبری جامعه باشند تا تفرقه حاصل نشود. بنابراين اختلاف نظر و حتی اختلافمجتهدان در اجتهاد و استنباط مسائل و احكام شريعت، امری عادی است كه به خودی خود لطمه ای به وحدت و انسجام جامعه وارد نمی سازد. اما يكمومن حقيقی هرگز خود را مجاز نمی داند كه اين گونه اختلاف نظرها را دستمايه و بهانه جدا كردن راه خود از مسير امت نمايد، بلكه بدون غرضها و جهالت های نفسانی، نظريات خود را با ساير صاحبنظران و نخبگان به بحث و گفت و گو می نهد و آنچه را لازم است به رهبری جامعه يا ساير مراجع ذيربط منعكس نمايد، با شيوه ای برادرانه و مومنانه در ميان می نهد، و اگر دچار قصور علمی يا عملی نباشد، هرگز به دنبال تضعيف وحدت جامعه نخواهد رفت و خود را از چنگ و چنگال گرگ های آماده حفظ خواهد نمود. آری! همراهی با جامعه اسلامی و پيروی از رهبری صالح و الهی، اصل مهمی است كه پيروان و دوستان پيشوای متقين و امام مومنين، با پايبندی بدان تلاش می كنند خود را گامی به راه علی(ع) نزديك سازند و با توجه و التزام به اصلی كه بی توجهی بدان عامل اصلی مشكلات دوران كوتاه حكومت امام علی(ع) بوده، خود را به آن مقتدای بزرگ پيوند دهند. ان شاءاللّه. |