متصرف منابع طبیعی می تواند به شعبه ویژه اعتراص کند

منابع طبيعي مصوب 1389

منظور از «ذينفع» در تبصره 1 ماده 9 قانون افزايش بهره وري بخش كشاورزي و منابع طبيعي مصوب 1389،هر كسي است كه با ادعاي مالكيت و بعنوان مدعي حق به تشخيص منابع طبيعي و مستثنيات ماده 2 قانون ملي شدن جنگلي اعتراض و دادخواهي مي كند و بايد ثابت كند كه اولاً ملك مورد تصرف وي جنگل و مرتع نيست و ثانياً دليل مالكيت خود را به ملك مورد تصرف ارائه دهد كه بيع نامه عادي نيز مي تواند باشد شخصي كه مدعي مالكيت است حتما بايد داراي سابقه سند رسمي نسق زارعانه يا مالكانه تیول دار و..... باشد و توجهاً به تبصره 4 ماده واحده قانون تعيين تكليف اراضي اختلافي موضوع اجراء ماده 56 قانون جنگلها و مراتع مصوب 1367 ثابت نمايد كه تا تاريخ 26/12/1356 متصرف ملك مورد بحث بوده و از آن بهره برداري نموده است بنابراين در فرض سئوال احراز مالكيت معترض بعهده دادگاه صالح رسيدگي كننده به اعتراض است

ملکه های باستانی ایران

قدرتمند زنان در امپراطوری‌های ایران را بشناسید + تصاویر

ملکه‌های ایرانی عهد باستان فعالانه در امور سیاسی وارد می‌شدند و از نفوذ زیادی برخوردار بودند.

قدرتمند زنان در امپراطوری‌های ایران را بشناسید + تصاویر

ملکه‌های ایرانی عهد باستان فعالانه در امور سیاسی وارد می‌شدند و از نفوذ زیادی برخوردار بودند.

​به گزارش فرادید، در محبوب‌ترین داستان‌ها درباره امپراتوری ایران به ندرت شاهد حضور زنان هستیم. حضور زنان در بیشتر موارد به عنوان یک شخصیت فرعی کوتاه‌مدت و عزلت‌نشین یا درگیر نارضایتی‌های شخصی در حرمسرای شاه است، اما تقریبا هیچ‌یک از این شخصیت‌پردازی‌ها درست نیست.

ملکه‌های ایران باستان دارای استقلال اجتماعی و اقتصادی بودند؛ استقلالی که آن‌ها را به سیاستمدارانی قدرتمند تبدیل کرده بود. آن‌ها از قدرتشان برای فتح سرزمین‌های جدید استفاده نمی‌کردند، بلکه کنترل ثروت و منابع امپراتوری در دست آن‌ها بود.

ملکه‌های ایرانی به عنوان مادران شاهزادگان آینده برای سلسله هخامنشی، تأثیر قابل‌توجهی بر جانشینی سلطنتی و ثروت سیاسی امپراتوری داشتند. در این مطلب با پنج ملکه قدرتمند امپراتوری ایران آشنا میشوید.

1. آتوسا: نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران (حدود ۵۵۰-۴۷۶ قبل از میلاد)

Untitled0

  • زیور طلایی؛ نمایانگر زنی از ایران باستان که گل نیلوفر آبی در دست دارد

ملکه آتوسای اول احتمالاً سلطنتی‌ترین زن امپراتوری ایران بوده است. پدرش کوروش کبیر، امپراتوری را تأسیس کرد. او همسر و خواهر دو جانشین نخست کوروش بود، اما زمانی که بیشتر اعضای نزدیک خانواده‌اش از دنیا رفته بودند، سرآمد شده بود.

داریوش زمانی که قدرت را به دست گرفت برای تحکیم حکومت خود، با تمام بازماندگان زن کوروش کبیر از جمله آتوسا ازدواج کرد. هدف این بود که اطمینان حاصل شود پسران هر یک از این زنان، پسران داریوش نیز باشند و خانواده او با نسب اصلی کوروش ادغام شود. «آرشیو استحکامات تخت جمشید» نشان میدهد آتوسا و دیگر زنان سلطنتی چگونه دارایی خودشان را داشتند، از دربار سلطنتی دور شده و به سفر میرفتند و منابع امپراتوری ایران را کنترل می‌کردند. در واقع، در این آرشیو نام آتوسا کمتر از زنان دیگر رویت می‌شود در حالی که خواهرش آرتیستون و خواهر شوهرش ایرداباما برجسته‌تر هستند.

آتوسا ملکی به نام آنتارانتیش در شمال پارت داشت. در آنجا، او بر کار بیش از ۱۰۰ خدمتکار و کارگر، از جمله خدمتگزاران زن آشوری و فرزندانشان، صنعتگرانی از سراسر امپراتوری و یک پزشک یونانی نظارت می‌کرد. آتوسا بر اعیاد مجلل ریاست می‌کرد، جایی که مرسوم بود ملکه، تمام وظایف تشریفاتی و مذهبی را که به طور رسمی توسط پادشاه غایب انجام می‌شد، انجام دهد.

آتوسا به طور بالقوه در پارت مستقر بود تا نزدیک پسر بزرگش خشایارشاه باشد. به گفته هرودوت مورخ یونانی، آتوسا داریوش را متقاعد کرده بود خشایارشاه را وارث خود کند. داریوش قبل از تصاحب قدرت از همسر نخست خود دو پسر داشت. در حالی که خشایارشاه نخستین پسرش پس از پادشاه شدن بود، داریوش در واقع آرتیستون (خواهر جوانتر آتوسا) را بیشتر دوست داشت و دو پسر نیز از او داشت.

با این حال، آتوسا توانست داریوش را متقاعد کند پسرش از حق نخست‌زادگی دوگانه برخوردار باشد. نخست اینکه خشایارشاه پسر ارشد داریوش بود و دوم اینکه بزرگ‌ترین نوه کوروش بود. بنابراین او بیشترین حق ادعای ارث را داشت. داریوش، احتمالاً از ترس این که آتوسا و دیگر دختران کوروش بتوانند پسرانشان را تحت فشار قرار دهند تا در صورت مخالفت او، جنگ داخلی راه بیندازند، پیشنهاد آتوسا را پذیرفت.

هنگامی که خشایارشاه پادشاه شد، نفوذ آتوسا نیز افزایش یافت. او نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران بود؛ نخستین زنی که تمام عمرش را در خانواده سلطنتی گذراند و پسرش را بر تاج و تخت دید. او تعیین‌کننده معیار نسل‌های آینده شد و حق ملکه مادر جهت مداخله در پرونده‌های خیانت را گرفت. توانایی او در تأثیرگذاری بر سیاست داخلی ایران، یونانیان باستان را بر آن داشت که ادعا کنند او به تنهایی طراح حملات ایرانیان به کشورشان بوده است. این اغراقی است آشکار، اما نشان می‌دهد شهرت ملکه چطور از او پیشی گرفته بود.

2. آماستری: مدافع سلسله (حدود ۵۱۰-۴۲۴ قبل از میلاد)

Untitled2

  • استوانه‌ای که ملکه ایران را در حال ملاقات با یک دختر جوان و زن نجیب نشان می‌دهد

آماستری، جانشین آتوسا به عنوان ملکه مادر، سرشناس‌ترین همسر خشایارشاه بود. او دختر یکی از متحدان داریوش بزرگ در جریان کودتای او بود و ازدواج آماستری با شاهزاده خشایارشاه به تحکیم این اتحاد کمک میکرد.

اندکی پس از حمله ناموفق ایران به یونان در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، آماستری ردای زیبایی برای شوهرش بافت. خشایارشاه فوراً آن را به زن جوانتری (عروسشان) داد که پادشاه با او رابطه نامشروع داشت. با این حال، آماستری موقعیت را بد تعبیر کرد و تصور کرد خشایارشاه با مادر دختر رابطه دارد و کاری کرد زن بزرگ‌تر به عنوان مجازات به طرز وحشیانه‌ای مثله شود. تنها زنان ایرانی می‌توانستند همسران واقعی و قانونی شاه باشند. چنین رابطه‌ای خط جانشینی را به خطر می‌انداخت. اگر خشایارشاه از زن ایرانی دیگری صاحب پسر میشد، کسی می‌توانست ادعای تاج و تخت آن پسر را مطرح کند و جنگ داخلی به راه بیندازد.

سال ۴۶۵ قبل از میلاد، خشایارشا ترور شد و امپراتوری ایران مدت کوتاهی دچار نابسامانی شد، زیرا سه پسر بزرگ او با آماستری و دیگر اشراف قدرتمند برای کسب قدرت شروع به رقابت کردند. در نهایت، سومین پسر آن‌ها، اردشیر اول جایگاهش را به عنوان پادشاه محکم کرد. آماستری در موقعیت جدید خود به عنوان ملکه مادر، هر کسی را که هخامنشیان را تهدید می‌کرد مجازات می‌کرد.

اردشیر اول اندکی پس از به دست گرفتن قدرت، با شورشی در مصر به کمک ارتش یونانی آتن، روبرو شد. در آغاز، شورشیان برادر خشایارشاه، هخامنش را که آن زمان به عنوان ساتراپ (استاندار) بر مصر حکومت می‌کرد، کشتند. بغابوخش دوم، استاندار ایرانی آشور، توانست رهبران شورشی را وادار به تسلیم کند. آن‌ها پذیرفتند به شرط اعدام نشدن بازداشت شوند. با این حال، آماستری برنامه‌های دیگری داشت. این افراد یکی از شاهزادگان خاندان سلطنتی را کشته بودند و این شکل از خیانت مستلزم اعدام بود. آماستری (نه پسرش که پادشاه بود) به بغابوخش دستور داد تا خائنان را به دربار سلطنتی تحویل داده تا سرشان بریده شود.

وادار کردن بغابوخش به شکستن سوگند خود با شورشیان مصری تنها یک نمونه از فهرست نارضایتی‌های ساتراپ علیه خانواده سلطنتی بود. پدر و پدربزرگ او بر استان بسیار معتبرتر بابل حکومت می‌کردند، اما حتی ازدواج با یکی از دختران خشایارشاه و آماستری (شاهزاده آمیتیس) او را از تنزل یافتن نجات نداد، در حالی که یکی از پسران کوچکتر خشایارشاه کرسی اجدادی بغابوخش را صاحب شد. مدتی پس از ماجرای مصر، بغابوخش نخستین استانداری بود که علیه پادشاه خود شورش کرد و دو ارتش وفادار را در نبردها شکست داد. آماستری همراه پرنسس آمیتیس نقش منحصر به فردی در تاریخ ملکه‌های ایران باستان بر عهده داشتند.

Untitled4

  • نقش‌برجسته سربازان ایرانی در شوش، قرن ششم تا پنجم پیش از میلاد

زیرکی آمستریس جنگ را به پایان رساند. ملکه مادر با شناخت موفقیت‌های آشکار بغابوخش در میدان جنگ، توانست او را به کناره‌گیری متقاعد کند. به رغم میل اردشیر به دیدن اعدام او، به بغابوخش اجازه داده شد در تبعید راحت با دربار سلطنتی زندگی کند، در حالی که پسرش زوپیروس مجاز بود در آشور سلطنت کند. حتی اگر بغابوخش فقط از طریق ازدواج بخشی از خانواده سلطنتی به حساب می‌آمد و آمستریس همیشه با کشتن اعضای سلطنتی خود مخالف بود.

چند سال بعد زوپیروس هم دست به شورش زد. او به اندازه پدرش موفق نبود و به عنوان تبعیدی به آتن گریخت، فقط در سال ۴۴۰ پیش از میلاد در رأس یک ناوگان آتنی برای حمله به لیکیه بازگشت. از قضا، این تهاجم با تسلیم شهر نخست پایان یافت و دهقانی عصبانی سنگی را با دقت مرگبار پرتاب کرد و به سر زوپیروس ضربه زد. آمستریس به رغم اینکه خائن بود، همچنان نوه خود را عضوی از خانواده سلطنتی می‌دانست و این دهقان را به جرم کشتن یک شاهزاده هخامنشی دستگیر و مصلوب کرد. او با وجود شرایط یا فاصله نسبی از هسته خانواده، اجازه نمی‌داد اعضای خانواده‌های سلطنتی بدون مجازات قاتل، کشته شوند.

آماستری شاهد بزرگ شدن دست‌کم دو نوه بود. او و اردشیر هر دو به دلایل طبیعی ظرف چند ماه پس از یکدیگر در اواخر سال ۴۲۴ پیش از میلاد از دنیا رفتند.

3. پروشات: ملکه بزرگ (حدود ۴۷۰-۳۷۰ پ. م.)

Untitled5

  • نقش برجسته سنگ آهکی یک زن ایرانی از مصر، قرن چهارم قبل از میلاد

مرگ اردشیر اول جرقه یک جنگ داخلی را زد. او تنها یک پسر ایرانی اصیل داشت؛ خشایارشاه دوم. با این حال، اردشیر پسران زیادی از کنیزهای بابلی داشت و دست‌کم سه تن از آن‌ها برای کسب قدرت تلاش کردند. فاتح این نبرد قدرت، پادشاه داریوش دوم بود و این موفقیت را تا حدودی مدیون نفوذ همسرش پروشات بود. او از بسیاری جهات نمایانگر اوج ملکه بودن ایرانیان باستان بود.

اینکه آیا مادر داریوش دوم قبلاً مرده بود یا به دلیل بابلی بودن واجد شرایط نقش ملکه مادر نبود، روشن نیست. با وجود این، او هیچ نقشی در سیاست‌های دوران سلطنت پسرش نداشت. نفوذ سنتی آن موقعیت به پروشات به عنوان همسر پادشاه جدید رسید که با موفقیت این موقعیت جدید را با ثروت موجود و ارتباطات خود آمیخت.

پروشات از سنین پایین، یک سرمایه‌گذار باهوش و صاحبخانه نجیب و قدرتمند بدون اتکا به دیگران بود. پس از ازدواج او با داریوش، پدرشان مجموعه‌ای از دهکده‌ها و املاک در شمال غربی سوریه را به عنوان دارایی شخصی به پروشات اعطا کرد. در حالی که اردشیر هنوز زنده بود، داریوش اغلب به وظایف خود به عنوان استاندار هیرکانی مشغول بود. با این حال، پروشات بیشتر وقت خود را در بابل می‌گذراند. او ثروت و نفوذ خود را هم به عنوان یک شاهزاده خانم و هم به عنوان صاحب زمین در سوریه در مجموعه‌ای از املاک بزرگ اطراف شهرهای بابل و نیپور در هم تنید. او از این راه با استاندارهای مصر و ماد و خانواده بازرگان قدرتمند موراشو نزدیک شد.

وقتی پاریساتیس در سال ۴۲۲ قبل از میلاد، شوهرش را ترغیب کرد تا برای کسب قدرت تلاش کند، موراشو منابع مالی تحقق آن را فراهم کرد. داریوش دوم با ارتباطات سیاسی پاریساتیس، حتی قبل از اعلام مقاصد خود، بر بیشتر امپراتوری پیروز شد. او و داریوش پیش از پادشاه شدن داریوش، دو فرزند خردسال داشتند؛ آرساکس و آمستریس. پسر دوم، کوروش کوچک سال ۴۲۲ پیش از میلاد به دنیا آمد.

هر دو فرزند ارشد پاریساتیس برای ایجاد اتحاد سیاسی با استاندار ارمنستان در زمان به قدرت رسیدن داریوش، ازدواج کردند. اشک با استاتیرا و آماستری با تری‌تخمه. تریتخمه پس از مرگ پدرش، استاندار شد و علیه داریوش دوم قیام کرد. او برای روشن کردن هدف خود، آمستریس را به قتل رساند. در نهایت، شورش از درون سرکوب شد، اما پاریستاتیس به دنبال انتقام هولناکی بود. هفته‌ها پس از آن، مأموران او برای شکار و کشتن هر یک از اعضای خانواده تریتخمه به دوردست‌ها اعزام شدند.

خونریزی تنها زمانی متوقف شد که پاریساتیس عروس خود را هدف گرفت. استاتیرا در تمام طول این رویداد وفادار ماند. شاهزاده ارشک مجبور شد التماس پدرش را کند تا مداخله کند و جان استاتیرا را نجات دهد. داریوش دوم به پاریساتیس دستور توقف داد، اما ملکه برای همیشه از پسر بزرگ و همسرش رنجیده‌خاطر شد. این واقعه او را به طرفداری آشکار از پسر دومش، کوروش سوق داد. پاریساتیس وقتی فقط ۱۵ سال داشت، داریوش شاه را متقاعد کرد که کوروش را نایب السلطنه خود در استان‌های دریای اژه کند. استاندارهای ایرانی نزدیک‌تر به یونان و متحدانشان در اسپارت سال‌ها برای پایان دادن به جنگ پلوپونز تلاش کردند. کوروش وظیفه مدیریت مالی جنگ را بر عهده داشت و تنها ظرف سه سال، آن را با موفقیت به پایان رساند.

Untitled6

  • نبرد کوناکسا اثر آدرین گینه، قرن ۱۹ میلادی، موزه لوور

با این حال کوروش برای پیروزی واقعی حضور نداشت، چون سال ۴۰۴ پیش از میلاد، زمانی که داریوش دوم در حال احتضار بود، به دربار سلطنتی فراخوانده شد. داریوش و پریساتیس تا آخرین نفس بر سر جانشینی پسران‌شان با یکدیگر بحث کردند. پاریساتیس طرفدار کوروش بود. داریوش طرفدار آرساکس بود. در نهایت، کلام پادشاه حکم بود، اما درست زمانی که آرساکس به عنوان پادشاه اردشیر دوم تاجگذاری می‌کرد، پاریساتیس در طرح‌ریزی ترور بردار کوروش به او کمک کرد. این تلاش نافرجام بود، اما پاریساتیس مشارکت خود را مخفی نگه داشت و اردشیر دوم را متقاعد کرد کوروش را به خاطر تصمیم عجولانه‌اش ببخشد.

سپس پاریساتیس سه سال را صرف برنامه‌ریزی برای به قدرت رسیدن کوروش کرد و برای او متحدانی مانند متحدان داریوش به دست آورد. این استراتژی برای بار دوم موفقیت‌آمیز بود. در نبرد کوناکسا، اردشیر مجروح و مفقود شد. کوروش تقریباً بر امپراتوری فائق آمد، اما با پرتاب تصادفی نیزه در آن هرج و مرج کشته شد. پاریساتیس اردشیرشاه را متقاعد کرد یا فریب داد تا هر فردی را که در مرگ کوروش دخیل بوده، حتی به طور غیرمستقیم، تحویل دهد. او شرایطی ترتیب داد تا آن‌ها را در دام اعتراف به خیانت انداخته یا به بهانه‌های واهی به خانه خود ببرد. همه آن‌ها بر خلاف میل اردشیر زیر شکنجه‌های وحشتناک جان باختند، اما حتی پادشاه هم نتوانست جلوی مادرش را بگیرد.

4. استاتیرای اول: نسل تغییر (۴۵۳ -۳۸۰ پ. م)

Untitled7

  • زن هخامنشی و خدمتکارانش روی بنای داسیلیوم، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد

برخلاف بسیاری از ملکه‌های ایران باستان در این فهرست، استاتیرای اول هرگز نتوانست از تمام قدرت خود استفاده کند. تمام دوران تصدی او از لحاظ سیاسی تحت‌الشعاع پاریساتیس قرار گرفت، اما استاتیرا فاقد قدرت نبود. او بیشتر عمر خود درگیر نبرد با مادرشوهرش بود. استاتیرا در شورش برادرش شرکت نداشت و تنها زمانی فعالیت سیاسی را آغاز کرد که پس از تاجگذاری اردشیر دوم ملکه شد. هدف اصلی سیاسی او در سال‌های قبل از شورش کوروش جوان، تلاش برای اصلاح وجهه عمومی خانواده سلطنتی با شکستن هنجارهای جنسیتی بود.

به طور سنتی، اشراف ایرانی تلاش می‌کردند تا حد امکان خود را از انظار عمومی دور نگه دارند. هر چه توده مردم کمتر آن‌ها را می‌دید، اعتبار بیشتری داشتند. در میان مردان ایرانی، از جمله پادشاه، مسئولیتها به عنوان چهره های دولتی و رهبران نظامی، زندگی را به طور کلی غیرممکن می‌کرد. زنان نجیب ایرانی در کالسکه‌های محصور سفر می‌کردند و تمام زندگی‌شان را بدون تعامل با دهقانان می‌گذراندند، به جز خدمتکاران خودشان.

Untitled8

  • حکاکی خادمان هخامنشی از گنجینه آکسوس، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد

استاتیرا سنت را کنار گذاشت، در یک تخت روان یا کالسکه روباز سفر کرد و به دیدن توده مردم رفت، با مردم محلی تعامل کرد و احترام بی‌نهایت رعایای خود را به دست آورد. او اردشیر را نیز به همین رفتار ترغیب کرد. اردشیر به عنوان پادشاه سخاوتمندی که از تعامل با مردم خود فارغ از طبقه اجتماعی خوشحال بود معروف شده بود. در همان زمان، همتایان استاتیرا نیز جنبه‌های دیگر نقش‌های سنتی شان را رد کردند. خواهر استاتیرا هم به خاطر زیبایی و هم به خاطر مهارتش به عنوان اسب‌سوار و شکارچی معروف بود. دختر عموی آن‌ها، مانیا، اولین زن ایرانی شناخته‌شده‌ای بود که سال ۳۹۹ قبل از میلاد به عنوان فرماندار محلی آئولیس، بر سرزمینی به نام خود حکومت میکرد. استاتیرا این تغییر نگرش را وارد دربار سلطنتی کرد.

پس از شورش کوروش، استاتیرا برای تضعیف تمایل پاریساتیس برای انتقام تلاش کرد. هنگامی که یکی از ژنرال‌های کوروش کوچک در بابل زندانی شد، پاریساتیس سخت تلاش کرد تا او را آزاد کند. ظاهراً اردشیر دوم آماده برآوردن کردن این درخواست بود، اما استاتیرا او را متقاعد کرد که خائن را در هر صورت باید اعدام کرد. پس از سال‌ها تضعیف یکدیگر، پاریساتیس کنترل را به دست آورد و استاتیرا قربانی یک شام مسموم شد. اردشیر دوم که خشمگین شده بود، پاکسازی خانوار پاریساتیس را انجام داد و مادرش را به عنوان مجازات قتل استاتیرا به بابل تبعید کرد.

5. آتوسای دوم: آخرین ملکه واقعی امپراتوری ایران (حدود ۳۸۰-۳۳۸ قبل از میلاد)

Untitled9

  • نگین منقوش به ملاقات یک زن ایرانی و یک نجیب زاده، قرن پنجم قبل از میلاد

یکی از آخرین اقدامات پاریساتیس ترتیب دادن یک ازدواج بود. از مرگ استاتیرا سال‌ها می‌گذشت. پاریساتیس، اردشیر دوم را متقاعد کرد کوچک‌ترین دخترش با استاتیرا ازدواج کند. این دختر ملکه آتوسا دوم بود.

آتوسای دوم همچنان توانست از موقعیت جدید خود به عنوان ملکه استفاده کند. اردشیر دوم باید قاطعانه انتخاب می‌کرد کدام یک از پسرانش پادشاه بعدی شود. نخست‌زادگی و احساسات شخصی اردشیر به نفع پسر بزرگش، داریوش دیگر بود. آتوسا و بسیاری از نجیب‌زادگان جوان‌تر طرفدار کوچک‌ترین پسر اوچوس بودند. جناح کوچکتری از نامزد سوم به نام آریاسپس حمایت کرد و کشیشان از دیگری به نام آرسامس حمایت کردند.

وقتی اردشیر رسماً داریوش را به عنوان وارث خود منصوب کرد، آتوسا به اوچوس نزدیک شد و به او پیشنهاد حمایت داد به این شرط که پس از به دست گرفتن قدرت با او ازدواج کند. آتوسا قصد داشت قدرت خود را حفظ کند و اوچوس در دسترس برادری بود که بیشترین توانایی را در این حیطه داشت. آتوسا به سراغ اشراف و درباریان رفت و پرونده اوچوس را برای او آماده کرد. او از داریوش که آن زمان ۵۰ساله بود، جوان‌تر بود و بیشتر یک جنگجو بود، که در زمان گسترش شورش، یک امتیاز بود.

Untitled10

  • سکه‌ای که احتمالاً پسر آتوسا، اردشیر چهارم را به تصور می‌کشد

یک نجیب‌زاده به نام تیریبازوس به شاهزاده داریوش نزدیک شد و او را به ترور پدرش و ادعای هر چه زودتر قدرت ترغیب کرد. داریوش و تیریبازوس حین این کار دستگیر و به جرم خیانت اعدام شدند. آتوسا و اوچوس تعدادی از دوستان و خدمتکاران را با پیام‌هایی درباره خیانت‌ها، داستان‌های دروغین نفرت اردشیر از پسر دومش و تهدیدهایی از جانب دیگر اشراف زادگان به دیدار آریاسپس فرستادند. آن‌ها آریاسپس را به سوی افسردگی و خودکشی سوق دادند و رقیب دیگری را به نفع اوچوس از میدان به در کردند.

با کشته شدن داریوش و آریاسپس، اوچوس نامزد بی‌قید و شرط جانشینی پدرش بود. با این حال، اردشیر عابدترین پسر خود، آرسامس را به عنوان وارث برگزید و اوچوس را برای جلوگیری از تهاجم مصر به امپراتوری جنوب غربی فرستاد. پادشاه هنوز از نقش آتوسا در توطئه‌ها بی‌اطلاع بود و او پسر تیریبازوس که اخیراً درگذشته بود را برای ترور آرسامس اجیر کرد. خبر مرگ آرسامس سبب شد سلامت اردشیر دوم افول کند و اوچوس در سال ۳۶۴ قبل از میلاد به پادشاهی اردشیر سوم برسد و آتوسا دوم ملکه شود.

هیچ چیز در مورد زندگی بعدی آتوسا مشخص نیست. سال ۳۳۸ قبل از میلاد، سلطنت اردشیر سوم با تراژدی پایان یافت، وقتی یک مشاور خواجه تمام خانواده سلطنتی را به جز جوانترین شاهزاده ترور کرد. اگر آتوسا آن زمان زنده بوده باشد، احتمالاً همراه با خانواده‌اش از بین رفته است. امپراتوری هخامنشی چند سال بعد به دست اسکندر مقدونی افتاد و هیچ یک از ملکه‌های ایرانی مانند آتوسا و نیاکان او برای قرن‌ها دوباره به قدرت مستقیم دست نیافتند

لوگوی دوشیزه آزادی

ماجرای این تصویر چیست؟/زنی که در خانه‌اش و با یک ملحفه مشهور شد!+ عکس ماجرای این تصویر چیست؟

که در خانه‌اش و با یک ملحفه مشهور شد!

پارسینه: در ابتدای فیلم‌هایی که توسط استودیوی فیلمسازی کلمبیا پیکچرز تولید می‌شوند، لوگوی این شرکت به نمایش درمی‌آید؛ زنی با مشعلی در دست که با نام «دوشیزه آزادی» شناخته می‌شود. پشت این لوگو اما داستانی منحصر به فرد وجود دارد.

«جنی جوزف» نه مدل بود و نه بازیگر. او هیچوقت ژستی حرفه‌ای مقابل دوربین نگرفته بود و بعد از آن روز به خصوص نیز دیگر هرگز چنین کاری نکرد؛ با این حال این زن بریتانیایی اکنون به یکی از نمادین‌ترین چهره‌های فیلم معاصر تبدیل شده است.

ماجرا از اوایل دهه نود میلادی آغاز می‌شود؛ زمانی که کلمبیا پیکچرز خواست لوگوی معروف خود را به روز رسانی کند. این لوگو زنی با مشعلی در دست مانند مجسمه آزادی را نشان می‌داد که از سال ۱۹۲۸ بدین سو در ابتدای تمامی فیلم‌های محصول این استودیو ظاهر می‌شد.

در نسخه‌های اولیه، این لوگو شامل یک سرباز زن رومی می‌شد که سپری را در دست چپ نگه داشته است. این لوگو سپس از سال ۱۹۲۸ به بعد به زنی با پرچمی پیچیده‌شده و مشعلی در دست به روز شد. در طی چندین دهه بعد کلمبیا پیکچرز نسخه‌های مختلفی از این لوگو را، با الهام از بازیگران زن از جمله اولین ونبل (که صداپیشگی پری آبی را در فیلم پینوکیو بر عهده داشت) و جین بارتولومیو (که برای تصویر خود تنها ۲۵ دلار دستمزد دریافت کرد)، ساخت و استفاده کرد.

اولین ونبل،

اولین ونبل، بازیگر آمریکایی که تصویرش الهام‌بخش لوگوی اولیه کلمبیا پیکچرز شد.

این شرکت برای به روز رسانی لوگوی خود در ابتدای دهه ۹۰ میلادی تصمیم گرفت از هنرمند مشهوری به نام مایکل دیس، که نقاشی‌هایش از چهره‌های مشهوری چون آبراهام لینکلن و مرلین مونرو در موزه‌های سراسر جهان به نمایش درآمده است، استفاده کند.

وقتی استودیو با دیس تماس گرفت تا نسخه‌ای مدرن از «دوشیزه آزادی» را نقاشی کند، او می‌دانست که به یک عکاس استثنایی نیاز دارد تا بتواند از عکس‌هایش به عنوان مرجع و منبع الهام استفاده کند. این زمانی بود که او عکاسی به نام کتی اندرسون را به خدمت گرفت.

کتی اندرسون، عکاس برنده جایزه پولیتزر، در این خصوص می‌گوید: «در طول آن سال‌ها من عکس‌های مرجع زیادی، جهت جلد کتاب و همینطور پرتره‌های سفارشی، برای مایکل گرفته بودم. بنابراین وقتی که در مورد عکسبرداری برای چنین پروژه‌ای با من تماس گرفت بلافاصله پاسخ مثبت دادم.»

اما چه کسی برای مدل چنین پروژه‌ای می‌توانست به او کمک کند؟ خانم اندرسون می‌گوید در آن هنگام به ‌عنوان عکاس برای روزنامه محلی «تایمز پیکایون» کار می‌کرد و وقتی که موعد جستجوی مدل‌ها فرا رسید، مایکل دیس نتوانسته بود مدل دلخواهش را پیدا کند.

در این وضعیت اندرسون به یکی از همکارانش به نام جنی جوزف، که در آن زمان ۲۸ ساله بود و به عنوان گرافیست نشریه کار می‌کرد، پیشنهاد کرد که اگر می‌خواهد می‌تواند به عنوان مدل جلوی دوربین قرار گیرد. او برای اولین بار در عمرش موافقت کرد که در وقت استراحت ناهار به اندرسون کمک کند.

کتی اندرسون درباره این تجربه می‌گوید: «بعد از اینکه میز ناهارخوری‌ام را از سر راه برداشتم و اتاق نشیمن آپارتمانم را به استودیو تبدیل کردم، یک پس زمینه خاکستری خالدار درست کردم. چند جعبه را روی زمین گذاشتم تا پارچه‌ها چین پیدا کنند. معلوم شد که او برای چنین نقشی عالی بود.»

او سپس با نورپردازی ملایم صحنه را آماده کرد در حالی که مایکل دیس هم در آن صحنه حضور داشت. خانم اندرسون اضافه می‌کند: ««لامپ به طور مبهمی شبیه یک مشعل بود. همه چیز به دقت سرجای خود قرار گرفته بود و ما چند ساعت عکاسی مملو از سرگرمی و خلاقیت را شروع کردیم.»

خانم جوزف پیشتر در سال ۲۰۱۲ در یک مصاحبه درباره آن روز گفته است: «آنها یک ملحفه دور من پیچیدند و من یک چراغ رومیزی کوچک معمولی را در دست گرفتم و نگه داشتم.»

کتی اندرسون اضافه می‌کند: «هنگامی که کار می‌کردیم جنی خیلی مؤدبانه و با لهجه زیبای بریتانیایی‌اش پرسید اشکالی ندارد بنشینم؟ و روی لبه نشست. اینجا تازه متوجه شدم که او باردار است.»

جوزف هنگام یادآوری این خاطره با خنده می‌گوید: «حالا دخترم می‌تواند ادعا کند که او هم آنجا بوده است... آدم هرگز نمی‌داند که راه‌ها چگونه تلاقی می‌کنند و چه چیزی قرار است در انتظارمان باشد.»

مایکل دیس از این تصاویر به عنوان الهام برای نقاشی نسخه ۱۹۹۲ استودیو استفاده کرد، هرچند خودش می‌گوید نه خودش و نه کتی اندرسون فکر نمی‌کرده‌اند که این لوگو راه خودش را به صفحه نقره‌ای باز کند.

او در این باره می‌گوید: «وقتی برای اولین بار دیدم که لوگو روی پرده سینما ظاهر شد، شگفت‌زده شدم. دیدن تصویری که در صفحه بزرگ جان می‌گیرد سورئال به نظر می‌رسید و بعد از مدتی هم این لوگو برای خودش زندگی تازه‌ای پیدا کرد که من را کاملا شگفت‌زده کرد. ده‌ها سال از ساخت آن می‌گذرد و مردم هنوز مجذوب این تصویر هستند.»

کتی اندرسون که رابطه دوستی‌اش را با جوزف حفظ کرده است در این باره می‌گوید بعد از این همه سال «هم من و هم جنی جوزف از توجهی که به این لوگو می‌شود سرگرم می‌شویم. هیچکدام‌مان انتظار چنین چیزی را نداشتیم. جنی گهگاه برای من تصاویر خنده‌داری را می‌فرستد که مردم از روی آن لوگو ساخته‌اند.»

او که مادر دو فرزند است اضافه می‌کند: «وقتی بچه‌هایم فهمیدند که من عکس اصلی لوگو را گرفته‌ام گفتند که من باحال هستم. این چیزی است که برایم بسیار باارزش است.»

جوزف دیگر هرگز به عنوان مدل جلوی دوربین قرار نگرفت، هرچند لوگویی که با الهام از تصویر او ساخته شده است امروز نیز پس از ۳۰ سال همچنان در سالن‌های سینما و در ابتدای فیلم‌های استودیوی کلمبیا پیکچرز به نمایش درمی‌آید

خودرو های که نمی میرند  خودروهای که ماندگارند، خودروهای که برای همیشه کار خواهتد داد و قدیمی نمی شون

بنام خدا

خودروهایی که مرگ ندارند؛ ۱۰ ماشینی که سالها برای صاحبانشان کار می‌کنند

افرادی که قصد خرید یک خودرو دست دوم و کارکرده را دارند، اساسا کار سختی برای انتخاب پیش رو دارند. دلیل آن است که این افراد معمولا از تاریخچه استفاده صاحبان قبلی خودرو از آن بی خبر هستند و به همین جهت ممکن است در نهایت خودروی چندان مرغوبی نصیبشان نشود!

خودروهایی که مرگ ندارند؛ ۱۰ ماشینی که سالها برای صاحبانشان کار می‌کنند

تین نیوز

افرادی که قصد خرید یک خودرو دست دوم و کارکرده را دارند، اساسا کار سختی برای انتخاب پیش رو دارند. دلیل آن است که این افراد معمولا از تاریخچه استفاده صاحبان قبلی خودرو از آن بی خبر هستند و به همین جهت ممکن است در نهایت خودروی چندان مرغوبی نصیبشان نشود!

به گزارش تین نیوز به نقل از گجت نیوز، به همین دلیل، منطق حکم می کند که با انتخاب یک خودروی بادوام و باکیفیت، شانس در اختیار داشتن یک خودروی دست دوم سالم را افزایش دهیم!

در ادامه این متن تعدادی از بادوام ترین خودروهای تاریخ را معرفی خواهیم کرد که می توانند تا سال های سال بدون کوچک ترین اشکالی برای صاحبان خود کار کنند.

بادوام ترین خودروهای تاریخ با عمر باورنکردنی

Citroën 2CV

سیتروئن 2 سی وی

قیمت حدودی: ۱۲ هزار دلار

خودروی 2CV سیتروئن به نوعی پدر معنوی خودروی ژیان شناخته می شود که در کشور ما شهرت فراوانی دارد!

این خودرو به لطف سیستم تعلیق فوق العاده ای که حتی قادر است سنگین ترین زلزله ها را نیز بدون کوچک ترین مشکلی تاب بیاورد، یک قهرمان فرانسوی به تمام معناست و خاطره تلخ اتومبیل های پیشین فرانسوی را به طور کامل از ذهن ها پاک می کند.

در حال حاضر یک خودروی سیتروئن 2CV ساخت 1986 را می توان با قیمت تقریبی یازده هزار دلار در بازار برخی کشورها پیدا کرد! همین مساله به تنهای برای اثبات دوام و استحکام این خودرو کافی ست!

در کنار دوام فوق العاده، موتور دو سیلندر این خودرو نیز طراحی ویژه ای داشته و یکی از نمونه های بارز طراحی کلاسیک فرانسوی در دنیای خودروها به شمار می رود.

Lexus LS400

لکسوس ال اس 400

قیمت حدودی: ۱۰ هزار دلار

لکسوس ال اس ۴۰۰ مثال یکی از خودروهایی است که هزینه خرید و نگهداری آن بسیار ناچیز بوده و قادر است تا سال ها بدون نیاز به حتی یک بار مراجعه به تعمیرگاه برای تان کار کند.

در حال حاضر مدل ۱۹۹۳ از این خودرو با قیمتی پایین تر از ده هزار دلار قابل خرید است و گزینه ای ایده آل برای افرادی به شمار می رود که با صرف کمترین هزینه به دنبال بادوام ترین خودرو ممکن می گردند.

البته زمانی که یک خودرو که سی سال پیش ساخته را خریداری می کنید، نباید انتظار محصولی جدید را از آن داشته باشید. بنابراین حتی اگر بادوام ترین خودروهای جهان را نیز سی سال بعد خریداری کنید، همچنان باید به رعایت اصول نگهداری و چک کردن روزمره آن توجه داشته باشید.

در عین حال، Lexus LS400 یکی از آن اتومبیل هایی ست که تقریبا ضدضربه و فناناپذیر است و می تواند همچنان سی سال دیگر هم برای تان کار کند!

Volvo P1800

بادوام ترین خودروهای تاریخ

قیمت حدودی: ۲۰ هزار دلار

برای درک دوام باورنکردنی ولوو پی ۱۸۰۰ باید شما را با ایرو گوردون آشنا کنیم!

او فردی است که از سال 1966 که یک Volvo P1800 خریداری کرد، تا زمان فوتش در سن 77 سالگی، حدود 5.15 میلیون کیلومتر مسافت را با این خودروی افسانه ای پیمود!

برای مقایسه بد نیست بدانید که این مسافت برابر با هفت بار سفر از زمین به ماه است که رکورد خارق العاده و تکرارنشدنی میانگین پیمایش ۹۹ هزار کیلومتر در هر سال را برای او به ارمغان آورد!

این اعداد و ارقام باورنکردنی نه تنها گوردون را به یکی از وفادارترین انسان های تاریخ به یک خودرو تبدیل می کنند، بلکه نام ولوو پی ۱۸۰۰ را هم به عنوان یکی از بادوام ترین خودروهای تاریخ و شاید بادوام ترین آن ها جاودانه می سازند!

این رکورد در حالی به نام گوردون و P1800 ثبت می شود که او به جز تعمیرات دوره ای به منظور نگهداری خودرو، در تمام مدتی که صاحب این اتومبیل بود، تنها دو بار ناچار به تعمیر اساسی موتور شد.

به نظر می رسد هیچ خودرویی در تاریخ قادر نخواهد بود حتی به صد فرسخی این رکورد جاودانه P1800 برسد!

Mercedes-Benz E-Class W124

مرسدس بنز کلاس E

حدود قیمت: ۱۰ هزار دلار

علیرغم این که اتومبیل های مدرن مرسدس بنز تجلی تکنولوژی و هنر خودروسازی آلمانی ها به شمار می روند، اما هیچ یک از آن ها به اندازه مدل های قدیمی تر مرسدس بنز بادوام نیستند.

یکی از برترین مدل های ساخته شده توسط مرسدس بنز در این زمینه، سری W124 کلاس E است که توانایی آن برای کار کردن بدون مشکل در مدت زمان های طولانی شهره خاص و عام است!

این خودرو از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ به عنوان سمبل طراحی بهینه و کم نقص مرسدس بنز ساخته شد و در کلاس های مختلف کانورتیبل، کوپه (دو در) و سدان، مجموعا حدود ۲.۵ میلیون دستگاه فروش داشت.

حضور ده ساله این خودرو در خط تولید، بر خلاف کشور ما، در سایر نقاط جهان یک رکورد فوق العاده به شمار می رود. جالب این جاست که هنوز هم در بسیاری نقاط دنیا می توان این خودرو را مشاهده کرد که با قدرت مشغول سواری دادن به صاحبانش است!

بسیاری از این مدل ها، اکنون کارکردی نزدیک به ۲۰۰ هزار کیلومتری را تجربه می کنند!

Alfa Romeo Giulia Quadrifoglio

بادوام ترین خودروهای تاریخ

قیمت حدودی: ۵۰ هزار دلار

شاید برای بسیاری علاقمندان به خودرو عجیب باشد که یک آلفا رومئو در لیست بادوام ترین خودروهای تاریخ قرار گیرد. با این حال باید اعتراف کرد که مدل جیلولیا کوادریفولیو خودروی واقعا بادوامی است!

این مدل در تابستان سال ۲۰۱۵ و به عنوان رقیبی برای محصولات آلمانی چون بی ام و ام ۳ و آئودی آر اس ۵ روانه بازار شد و علیرغم این که از نظر محبوبیت اصلا در حد و اندازه های رقبای آلمانی اش نیست، اما به خوبی توانسته خود را در ذهن همه به عنوان یک اتومبیل فوق العاده قابل اطمینان و جان سخت جا بیندازد.

البته این خودرو علاوه بر دوام مثال زدنی، در بسیاری بخش های دیگر هم حرف های زیادی برای گفتن داشته و حتی پس از گذشت حدود هشت سال از عرضه، همچنان به دریافت نقدهای بسیار مثبت خود ادامه می دهد.

بد نیست بدانید که مدل دیگری از آلفا رومئو جیولیا به نام GTAm نیز یک سدان اسپرت فوق العاده برای علاقمندان به رانندگی به شمار می رود.

Honda Civic EK9

هوندا سیویک

قیمت حدودی: ۳۵ هزار دلار

شاید قرار گرفتن یک میتسوبیشی Evo، سوبارو ایمپرزا یا حتی هوندا اس 2000 در این لیست قابل انتظار باشد. اما تصور این که یک هوندا سیویک بخواهد در شمار بادوام ترین خودروهای جهان قرار داشته باشد، کمی دشوار است.

در عین حال Civic EK9 یکی از قابل اعتمادترین اتومبیل های ژاپنی به شمار می رود که هرگز به آنچه لیافتش را داشت، نرسید!

از هر جنبه ای به این اتومبیل نگاه کنید با یکی از بهترین خودروهای ژاپنی تاریخ طرف هستید که علیرغم زرق و برق های ظاهری و طراحی جوان پسندانه تر و اسپرت تری که دارد، همچنان یک سیویک به شمار می رود و همان توانایی و قابلیت های سایر اعضای این خانواده را ارائه می کند.

به طور کلی عملکرد و دوام اتومبیل های خانواده سیویک هوندا کاملا ثابت شده است و EK9 یکی از بارزترین نمونه های این امر به شمار می رود.

Land Rover Series III

بادوام ترین خودروهای تاریخ

قیمت حدودی: ۱۵ هزار دلار

نام لندروور به طورخودکار دوام و استحکام بسیار بالا را در ذهن تداعی می کند.

گل سرسبد محصولات این کمپانی، مدل کلاسیک Defender است که یک هیولای به تمام معنا به شمار رفته و قادر است تمامی کوه ها، تپه ها، دشت ها و حتی انبوه ترین جنگل ها را نیز به سادگی بپیماید.

با این حال اگر قرار باشد یک محصول باداوم از این برند خوشنام را انتخاب کنیم، به سراغ محصولات سری ۳ خواهیم رفت!

این خودروها امروزه با در نظر گرفتن قابلیت های فراوانی که دارند، قیمتی مناسب داشته و می توانند حتی همین الان نیز گزینه ای مناسب و مطمئن برای علاقمندان به آفرود و خودروهای باری باشند.

Volkswagen Beetle

فولکس واگن بیتل

قیمت حدودی: ۱۳ هزار دلار

قدمت خودروی Volkswagen Beetle که در کشور ما با نام فولکس قورباغه ای شناخته می شود به سال 1938 باز می گردد.

آنچه باعث شده این اتومبیل به یکی از بادوام ترین خودروهای تاریخ تبدیل شود، سادگی طراحی آن است.

فولکس واگن بیتل از حداقل تعداد عناصر الکتریکی بهره می برد و به همین جهت میزان خرابی آن بسیار پایین است؛ چرا که یکی از مهم ترین دلایل خرابی اتومبیل های مدرن، حضور بیش از حد قطعات الکتریکی در آن هاست که نیاز به تعمیرات دوره ای را افزایش می دهد.

این اتومبیل فاقد واشر سرسیلندر و لوله ها و شلنگ های خنک کننده است و حتی در آن خبری از پمپ هم نیست! بنابراین طراحی ساده این اتومبیل کلاسیک چیزی برای خرابی ندارد.

این قابلیت اطمینان فوق العاده در کنار برخی قابلیت های دیگر باعث شده اند که فولکس قورباغه ای معروف و دوست داشتنی بتواند صنعت خودروسازی جهان را برای همیشه دگرگون کند.

Ford Crown Victoria

بادوام ترین خودروهای تاریخ

قیمت حدودی: ۱۰ هزار دلار

حتما در بسیاری فیلم های دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ آمریکا مشاهده کرده اید که ماشین های پلیس عموما خودروی فورد کراون ویکتوریا هستند.

دو شیر و توله هایش در هدایای تخت جمشید

بنام خدا وند بزرگ

فرادید نوشت؛ برجسته‌کاری‌های تخت جمشید زمانی حک شدند که امپراتوری ایران در زمان سلطنت هخامنشیان در اوج قدرت بود.

زمانی که داریوش کبیر، به اوج حکومت خود رسید، امپراتوری پارسی اکثریت خاور میانه، آفریقای شمالی و آسیای مرکزی و حتی دره سند هندوستان امروزی را دربرگرفته بود.

این امپراتوری عظیم سزاوار یک پایتخت عظیم بود. سال ۵۱۵ پیش از میلاد، نخستین ساخت و ساز در تخت جمشید آغاز شد؛ یک کلان‌شهر کاملاً جدید واقع در کوه‌های ایران امروزی. عملکرد واقعی این سازه که به عنوان مرکز روزانه‌ی مدیریت بیش از حد دورافتاده بود، مرکزی عظیم برای برگزاری تشریفات بود، به ویژه برای میزبانی از مشاهیر و افراد سرشناس خارجی در جریان برگزاری مراسمی مانند نوروز که سال نوی ایرانی است.

1

شاید مکان این کلان‌شهر را کوروش انتخاب کرده باشد، اما در پایان، داریوش بر بیشتر طراحی و ساخت و ساز ساختمان‌های کلیدی آن نظارت داشت. او برای تزیین این ساختمان‌ها با برجسته‌کاری‌های کوتاه متعدد و پرتجمل، به مجسمه‌سازان ماموریت داد. اگرچه ایرانیان از طریق کتیبه‌ها و برخی نوشته‌ها اطلاعاتی را در این خصوص ثبت کرده‌اند، سنت تاریخی آن‌ها تا حدی زیادی شفاهی و تصویری بود. این برجسته‌کاری‌های زیبا نه تنها بازتاب تاریخ و شکوه این امپراتوری باستانی بودند، بلکه داستان‌شان را حتی برای بازدیدکنندگان امروزی نقل می‌کنند.

1. هنر تقلیدی زندگی در آپادانا

یکی از شاخص‌های کلیدی هویت آپادانا یعنی سالن پر زرق و برق تماشاچیان در مجموعه کاخ، مجموعه‌ای از مجسمه‌های برجسته‌کاری کوتاه است که دیوارها و پلکان را پوشانده‌اند. این تصاویر نگهبانان، درباریان و سفیران هر گوشه از امپراتوری ایران را به تصویر کشیده‌اند. مورخان و باستان‌شناسان موفق شدند گروه‌های منفردی از جمله مصریان، اشکانیان، اعراب، بابلی‌ها، نوبی‌ها، یونانی‌ها و بسیاری دیگر را شناسایی کنند. این برجسته‌کاری‌ها نه تنها گواه مللی است که به ایرانیان ادای احترام می‌کردند، بلکه جزئیات مهمی را در مورد آن ملل، به‌ویژه کالاها و ارزش‌های مرتبط با آن‌ها در اختیار مورخان قرار می‌دهند.

2

گروهی از ارامنه در حال آوردن اسب نر هستند و به نقل از استرابون نویسنده یونانی، ارامنه به داریوش ۲۰۰۰۰ کره اسب پیشکش کردند. هیئت هندی طلا و یک بوفالو می‌آورد و نوبی‌ها از جنوب مصر یک عاج فیل و یک اوکاپی (حیوانی شبیه زرافه) قدیم می‌کنند. مورخان با بررسی برجسته‌کاری‌های تخت جمشید حتی حرکت شترهای یک کوهانه و دو کوهانه را شناسایی کرده‌اند، شتر یک کوهانه نماد ادای احترام هیئت‌های عربی و شتر دو کوهانه همراه گروه‌های فرهنگی ایرانی ظاهر شده است.

2. همه برجسته‌کاری‌ها به پادشاه اشاره می‌کنند

شاید عجیب‌ترین و محبوب‌ترین ادای احترام از سوی شوشی‌ها یا همان بختیاری های امروزی که شبیاهت دقیق با کلاهشان می باشد ( و شیر در فرهنگ بختیاری نماد قدرت است و در گذشته مناطق بختیاری نشین دارای شیر های زیادی در بیشه زارها زندگی می کردند و در نوشته های لایارد هم محل زندگی شیر ها در مناطق بختیاری بوده است) که یک شیر و دو توله‌اش را به داریوش هدیه می‌دهند. شیر نماد سنتی سلطنت در ایران است. در تخت جمشید مکرراً نماد شیر را می‌توان یافت، چون هدف اصلی شهر، معطوف کردن توجه به پادشاه بزرگ ایران بوده است. برجسته‌کاری مرکزی که اکنون در موزه باستان‌شناسی تهران به نمایش گذاشته شده است، تمرکز اتاق و تمام پیکره‌های کنده‌کاری شده آن را به تصویر داریوش معطوف می‌کند که بر تخت سلطنت نشسته است، پسرش در کنار اوست و هدایای بازدیدکنندگان را دریافت می‌کند.

این دو احتمالاً داریوش و پسرش خشایارشاه هستند، اما نقش برجسته‌ها عمدا مبهم هستند و هیچ ویژگی منحصربه‌فردی از خود داریوش را به تصویر نمی‌کشند. به این ترتیب، این نقش برجسته می‌تواند تصویر بزرگ و نمادینی از سلسله قدرتمند هخامنشی، شاه بزرگ و جانشین آماده، در مرکز امپراتوری بزرگ ایران باشد.

3

بردباری پادشاه و امپراتوری ایرانی که در این آثار نیز منعکس شده تا حدودی منحصر به پادشاهی‌های باستانی است. در حالی که در آثار هنر یونانی و رومی رهبران غالباً در حال درهم‌کوبیدن کشورهای اطراف به تصویر کشیده شدند، درباریان ایرانی در حالی به تصویر کشیده شدند که آن‌ها را با دست به سمت داریوش هدایت می‌کنند. این تصویر برای همه کسانی که وارد تالار می‌شدند یک تبلیغ قدرتمند بود، تبلیغی که تا حد زیادی واقعیت هم داشت. کوروش تلاش کرد یک امپراتوری بسازد که ملل تسخیرشده‌اش را با هم ادغام کند و به فرهنگ‌ها و مذاهب آن‌ها احترام بگذارد.

3. برجسته‌کاری‌های تخت جمشید یکی از قدیمی‌ترین نقوش اساطیری را به تصویر می‌کشند

در چهار مکان مجزا در اطراف تخت جمشید، تصویری از شیری نقش بسته است که با گاو نر درگیری دارد. قدمت این درون‌مایه حداقل به عصر حجر بازمی‌گردد و هنوز درباره معنای دقیق آن بحث می‌شود. به یک معنا، مبارزه نمادی است برای ابدیت، تنش دائمی زندگی در برابر مرگ که هر یک دیگری را رها می‌کند.

4

گمان می‌رود برجسته‌کاری تخت جمشید نماد شکست زمستان باشد که به صورت گاو نر در اعتدال بهاری به شکل شیر نشان داده شده است، بنابراین منعکس‌کننده جشن سال نو است که کاخ میزبان برگزاری آن بوده است. با این حال، در حالی که شیر نماد سلطنت ایرانی است، خود گاو نر به طور سنتی نماد ایران است. مبارزه سنگی دائمی میان شیر و گاو، شاید بازتابی از خود سلطنت هم باشد. شیر بر گاو مسلط دارد، اما شیر هم بدون گاو نمی‌تواند زندگی کند.

4. برجسته‌کاری‌ها تنها سایه‌ای از شکوه اصلی خودشان هستند

دانشمندان روی نمونه‌های سطحی گرفته‌شده از نقش برجسته‌های آهکی تخت جمشید آزمایشاتی انجام دادند و دریافتند که آن‌ها همگی در زمان خودشان نقاشی شده‌اند. آن‌ها توانستند رنگدانه‌های بدست‌آمده از آبی مصری، آزوریت، مالاکیت، هماتیت، سینابار، اخرای زرد و حتی یک کانی سبز نادر تیرولیت را شناسایی کنند. تصور کنید این آثار که تا به امروز پرابهت و جذاب هستند در زمان خودشان که با رنگ‌های درخشان مزین شده بودند، چگونه به نظر میرسیدند.

5

5. نقش برجسته‌های بازمانده تنها بخشی از عظمت گذشته‌شان هستند

سلطه هخامنشیان با آمدن اسکندر مقدونی پایان یافت. او و سربازانش تخت جمشید را در حالتی پرتنش تسخیر کردند. خشم طولانی مدت از غارت آتن توسط ایرانیان در یک قرن قبل، و ناراحتی از اینکه به تازگی پرهزینه‌ترین نبرد خود را در دروازه‌های ایرانی انجام دادند، سربازان سرسخت نبرد را وارد یک طوفان احساسی کرده بودند. یک شب، مهمترین ساختمان‌های تشریفاتی در آتش سوختند.

111

کردن مقدونی‌های مست توسط یک نجیب زاده بود. گفته می‌شود اسکندر از این نابودی پشیمان شده بود، اما آسیب وارد شده بود و شواهد وحشتناک آن بجا مانده بود. تغییر رنگ دیوارهای آجری آپادانا گواه دمای بالا بود. مقدار زیادی آوار، حیاط بین آپادانا و تالار صدستون را پوشانده بود که از آنجا آتش، موجب فروریختن سقف چوبی شد. باستان‌شناسان در ساختمان‌های کاخ، زغال چوب و خاکستری را یافتند که کف‌ها را پوشانده بود و حتی روی برخی از ستون‌ها هنوز آثار سوختگی سیاه آتش وجود داشت.

از قضا، این آتش فاجعه بار یک جنبه مثبت داشت. این آتش موجب فروریختن دیوارهای ساختمانی شد که محل نگهداری بایگانی اداری تخت جمشید بود و الواح زیر آن در پی این ریزش مدفون شد. بدون ریزش این آوار روی الواح، آنها احتمالاً در طول هزاران سال بعد از بین می‌رفتند. به لطف این حادثه، اکنون باستان‌شناسان توانستند آن سوابق را به دقت حفاری کرده و برای مطالعات بیشتر احیاء کنند.

برجسته کاری های تخت جمشید وهدیه بختیاری ها شیر با دو توله هایش

بنام خدا وند بزرگ

فرادید نوشت؛ برجسته‌کاری‌های تخت جمشید زمانی حک شدند که امپراتوری ایران در زمان سلطنت هخامنشیان در اوج قدرت بود.

زمانی که داریوش کبیر، به اوج حکومت خود رسید، امپراتوری پارسی اکثریت خاور میانه، آفریقای شمالی و آسیای مرکزی و حتی دره سند هندوستان امروزی را دربرگرفته بود.

این امپراتوری عظیم سزاوار یک پایتخت عظیم بود. سال ۵۱۵ پیش از میلاد، نخستین ساخت و ساز در تخت جمشید آغاز شد؛ یک کلان‌شهر کاملاً جدید واقع در کوه‌های ایران امروزی. عملکرد واقعی این سازه که به عنوان مرکز روزانه‌ی مدیریت بیش از حد دورافتاده بود، مرکزی عظیم برای برگزاری تشریفات بود، به ویژه برای میزبانی از مشاهیر و افراد سرشناس خارجی در جریان برگزاری مراسمی مانند نوروز که سال نوی ایرانی است.

1

شاید مکان این کلان‌شهر را کوروش انتخاب کرده باشد، اما در پایان، داریوش بر بیشتر طراحی و ساخت و ساز ساختمان‌های کلیدی آن نظارت داشت. او برای تزیین این ساختمان‌ها با برجسته‌کاری‌های کوتاه متعدد و پرتجمل، به مجسمه‌سازان ماموریت داد. اگرچه ایرانیان از طریق کتیبه‌ها و برخی نوشته‌ها اطلاعاتی را در این خصوص ثبت کرده‌اند، سنت تاریخی آن‌ها تا حدی زیادی شفاهی و تصویری بود. این برجسته‌کاری‌های زیبا نه تنها بازتاب تاریخ و شکوه این امپراتوری باستانی بودند، بلکه داستان‌شان را حتی برای بازدیدکنندگان امروزی نقل می‌کنند.

1. هنر تقلیدی زندگی در آپادانا

یکی از شاخص‌های کلیدی هویت آپادانا یعنی سالن پر زرق و برق تماشاچیان در مجموعه کاخ، مجموعه‌ای از مجسمه‌های برجسته‌کاری کوتاه است که دیوارها و پلکان را پوشانده‌اند. این تصاویر نگهبانان، درباریان و سفیران هر گوشه از امپراتوری ایران را به تصویر کشیده‌اند. مورخان و باستان‌شناسان موفق شدند گروه‌های منفردی از جمله مصریان، اشکانیان، اعراب، بابلی‌ها، نوبی‌ها، یونانی‌ها و بسیاری دیگر را شناسایی کنند. این برجسته‌کاری‌ها نه تنها گواه مللی است که به ایرانیان ادای احترام می‌کردند، بلکه جزئیات مهمی را در مورد آن ملل، به‌ویژه کالاها و ارزش‌های مرتبط با آن‌ها در اختیار مورخان قرار می‌دهند.

2

گروهی از ارامنه در حال آوردن اسب نر هستند و به نقل از استرابون نویسنده یونانی، ارامنه به داریوش ۲۰۰۰۰ کره اسب پیشکش کردند. هیئت هندی طلا و یک بوفالو می‌آورد و نوبی‌ها از جنوب مصر یک عاج فیل و یک اوکاپی (حیوانی شبیه زرافه) قدیم می‌کنند. مورخان با بررسی برجسته‌کاری‌های تخت جمشید حتی حرکت شترهای یک کوهانه و دو کوهانه را شناسایی کرده‌اند، شتر یک کوهانه نماد ادای احترام هیئت‌های عربی و شتر دو کوهانه همراه گروه‌های فرهنگی ایرانی ظاهر شده است.

2. همه برجسته‌کاری‌ها به پادشاه اشاره می‌کنند

شاید عجیب‌ترین و محبوب‌ترین ادای احترام از سوی شوشی‌ها یا همان بختیاری های امروزی که شبیاهت دقیق با کلاهشان می باشد ( و شیر در فرهنگ بختیاری نماد قدرت است و در گذشته مناطق بختیاری نشین دارای شیر های زیادی در بیشه زارها زندگی می کردند و در نوشته های لایارد هم محل زندگی شیر ها در مناطق بختیاری بوده است) که یک شیر و دو توله‌اش را به داریوش هدیه می‌دهند. شیر نماد سنتی سلطنت در ایران است. در تخت جمشید مکرراً نماد شیر را می‌توان یافت، چون هدف اصلی شهر، معطوف کردن توجه به پادشاه بزرگ ایران بوده است. برجسته‌کاری مرکزی که اکنون در موزه باستان‌شناسی تهران به نمایش گذاشته شده است، تمرکز اتاق و تمام پیکره‌های کنده‌کاری شده آن را به تصویر داریوش معطوف می‌کند که بر تخت سلطنت نشسته است، پسرش در کنار اوست و هدایای بازدیدکنندگان را دریافت می‌کند.

این دو احتمالاً داریوش و پسرش خشایارشاه هستند، اما نقش برجسته‌ها عمدا مبهم هستند و هیچ ویژگی منحصربه‌فردی از خود داریوش را به تصویر نمی‌کشند. به این ترتیب، این نقش برجسته می‌تواند تصویر بزرگ و نمادینی از سلسله قدرتمند هخامنشی، شاه بزرگ و جانشین آماده، در مرکز امپراتوری بزرگ ایران باشد.

3

بردباری پادشاه و امپراتوری ایرانی که در این آثار نیز منعکس شده تا حدودی منحصر به پادشاهی‌های باستانی است. در حالی که در آثار هنر یونانی و رومی رهبران غالباً در حال درهم‌کوبیدن کشورهای اطراف به تصویر کشیده شدند، درباریان ایرانی در حالی به تصویر کشیده شدند که آن‌ها را با دست به سمت داریوش هدایت می‌کنند. این تصویر برای همه کسانی که وارد تالار می‌شدند یک تبلیغ قدرتمند بود، تبلیغی که تا حد زیادی واقعیت هم داشت. کوروش تلاش کرد یک امپراتوری بسازد که ملل تسخیرشده‌اش را با هم ادغام کند و به فرهنگ‌ها و مذاهب آن‌ها احترام بگذارد.

3. برجسته‌کاری‌های تخت جمشید یکی از قدیمی‌ترین نقوش اساطیری را به تصویر می‌کشند

در چهار مکان مجزا در اطراف تخت جمشید، تصویری از شیری نقش بسته است که با گاو نر درگیری دارد. قدمت این درون‌مایه حداقل به عصر حجر بازمی‌گردد و هنوز درباره معنای دقیق آن بحث می‌شود. به یک معنا، مبارزه نمادی است برای ابدیت، تنش دائمی زندگی در برابر مرگ که هر یک دیگری را رها می‌کند.

4

گمان می‌رود برجسته‌کاری تخت جمشید نماد شکست زمستان باشد که به صورت گاو نر در اعتدال بهاری به شکل شیر نشان داده شده است، بنابراین منعکس‌کننده جشن سال نو است که کاخ میزبان برگزاری آن بوده است. با این حال، در حالی که شیر نماد سلطنت ایرانی است، خود گاو نر به طور سنتی نماد ایران است. مبارزه سنگی دائمی میان شیر و گاو، شاید بازتابی از خود سلطنت هم باشد. شیر بر گاو مسلط دارد، اما شیر هم بدون گاو نمی‌تواند زندگی کند.

4. برجسته‌کاری‌ها تنها سایه‌ای از شکوه اصلی خودشان هستند

دانشمندان روی نمونه‌های سطحی گرفته‌شده از نقش برجسته‌های آهکی تخت جمشید آزمایشاتی انجام دادند و دریافتند که آن‌ها همگی در زمان خودشان نقاشی شده‌اند. آن‌ها توانستند رنگدانه‌های بدست‌آمده از آبی مصری، آزوریت، مالاکیت، هماتیت، سینابار، اخرای زرد و حتی یک کانی سبز نادر تیرولیت را شناسایی کنند. تصور کنید این آثار که تا به امروز پرابهت و جذاب هستند در زمان خودشان که با رنگ‌های درخشان مزین شده بودند، چگونه به نظر میرسیدند.

5

5. نقش برجسته‌های بازمانده تنها بخشی از عظمت گذشته‌شان هستند

سلطه هخامنشیان با آمدن اسکندر مقدونی پایان یافت. او و سربازانش تخت جمشید را در حالتی پرتنش تسخیر کردند. خشم طولانی مدت از غارت آتن توسط ایرانیان در یک قرن قبل، و ناراحتی از اینکه به تازگی پرهزینه‌ترین نبرد خود را در دروازه‌های ایرانی انجام دادند، سربازان سرسخت نبرد را وارد یک طوفان احساسی کرده بودند. یک شب، مهمترین ساختمان‌های تشریفاتی در آتش سوختند.

111

کردن مقدونی‌های مست توسط یک نجیب زاده بود. گفته می‌شود اسکندر از این نابودی پشیمان شده بود، اما آسیب وارد شده بود و شواهد وحشتناک آن بجا مانده بود. تغییر رنگ دیوارهای آجری آپادانا گواه دمای بالا بود. مقدار زیادی آوار، حیاط بین آپادانا و تالار صدستون را پوشانده بود که از آنجا آتش، موجب فروریختن سقف چوبی شد. باستان‌شناسان در ساختمان‌های کاخ، زغال چوب و خاکستری را یافتند که کف‌ها را پوشانده بود و حتی روی برخی از ستون‌ها هنوز آثار سوختگی سیاه آتش وجود داشت.

از قضا، این آتش فاجعه بار یک جنبه مثبت داشت. این آتش موجب فروریختن دیوارهای ساختمانی شد که محل نگهداری بایگانی اداری تخت جمشید بود و الواح زیر آن در پی این ریزش مدفون شد. بدون ریزش این آوار روی الواح، آنها احتمالاً در طول هزاران سال بعد از بین می‌رفتند. به لطف این حادثه، اکنون باستان‌شناسان توانستند آن سوابق را به دقت حفاری کرده و برای مطالعات بیشتر احیاء کنند.

روز شهرکرد یا روز دهکرد یا روز استان چهارمحال و بختیاری

بنام خدا

ای کاش بزرگ می شدیم

بنده وقتی مطلب ذیل را خواندم تاسف خوردم که ما باید بزرگ تر شویم و باید همان احساس وحسی که بین گذشتگان بود همان برادری و مهمانوازی را اگر بهتر نمی کنیم بدتر نکنیم دهکردی ها بعنوان برادر بزرگتر استان چهارمحال بختیاری در مرکز استان همیشه برای ما بختیاری ها قابل احترام هستند و روستای که با کمک همه اقوام تبدیل به شهر شد و امروز اگر بنام روز شهرکرد نام گذاری می شود خوب است اما من بختیاری از این روز خوشحال باشم و یا لذت ببریم و اخساس تعلق کنم اینطوری نیست و این احساس بوجود نیامده است و طوری رفتار شده که من فکر می کنم روز شهرکرد یا روز طایفه دهکردی ها است من اینطور نمی گویم که چه ایرادی دارد مگر روز دهکرد چه اشکالی دارد مندهم به دهکردی ها افتخار می کنم و از شادی انها شادم اما وقتی همبستگی استانی در شهرکرد و روز شهرکرد پیش می اید انتظار دارم بخشی از این تعلق باشم چرا که در ذیلدهمین مطلب چرا از بی‌بی گوهر مالک یتیم خانه دهکرد پاساژ امام صادق ع اسم برده نشد و یا واگذاری ملک استانداری تا منابع طبیعی و دانشگاه علوم پزشکی در خ کاشانی از طزف طایفه راکی و یا بنیانگذار دهکرد بنام اتابکان لر بزرگ هزار اسب یاذهزار اسف.... و صاحبان این همه موقوفات و.... ای کاش بزرگ می شدیم...

استاندار چهارمحال و بختیاری: شهرکرد رنگین‌کمان اقوام ایرانی است

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۹:۲۰

کد خبر: 85117885

استاندار چهارمحال و بختیاری: شهرکرد رنگین‌کمان اقوام ایرانی است

شهرکرد- ایرنا- استاندار چهارمحال و بختیاری با گرامی‌داشت ۳۱ اردیبهشت‌ماه روز شهرکرد، گفت: شهرکرد رنگین‌کمان اقوام ایرانی با فرهنگ زندگی مسالمت‌آمیز توأم با قومیت‌های فارس، ترک قشقایی و لر بختیاری است.

به گزارش خبرنگار ایرنا، غلامعلی حیدری روز یکشنبه در ششمین نکوداشت روز شهرکرد تاکید کرد: چهارمحال و بختیاری به‌ویژه شهرکرد ظرفیت‌های مهمی دارد و وجود دانشمندان، ادیبان، هنرمندان و شهداء سند افتخارات شهرکرد به‌شمار می‌رود.وی شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری به‌عنوان بام ایران را یک نماد در کشور دانست و افزود: روز شهرکرد همان روز اتحاد، انسجام و غیرتمندی مردم استان است.حیدری، شهرکرد را رنگین‌کمان اقوام ایرانی با فرهنگ زندگی مسالمت‌آمیز توأم با قومیت‌های فارس، ترک قشقایی و لر بختیاری اعلام و تصریح کرد: تمامی محله‌های شهرکرد نیازمند توزیع امکانات عادلانه بوده و این امر از مهم‌ترین رویکردهای دولت سیزدهم است.وی نمدمالی را یکی از ظرفیت‌های مهم شهرکرد دانست و یادآور شد: توجه به این هنرصنعت و کاربردی کردن تولیدات نمدی به افزایش اشتغال‌زایی، کاهش نرخ بیکاری، رواق اقتصادی و فراهم شدن ثبت جهانی شهرکرد به‌عنوان شهر جهانی نمد منجر می‌شود.استاندار چهارمحال و بختیاری با اشاره به اقدامات دولت سیزدهم در استان اظهار داشت: اختصاص اعتبارات به شهرکرد در سفر رییس‌جمهور به استان، گردشگری، توسعه مراکز فرهنگی، کشاورزی دانش‌بنیان، صنایع تبدیلی و تکمیلی، توسعه جاده‌ها و زیرساخت‌ها، اتصال مرکز استان به راه‌آهن سراسری، تامین آب پایدار بخش‌های مختلف آشامیدنی، کشاورزی و صنعت، تامین اعتبار برای تکمیل و بهره‌برداری بزرگ‌ترین طرح‌ انتقال آب آشامیدنی نیمی از جمعیت استان، اختصاص ۲ هزار میلیارد ریال اعتبار برای تحویل منظریه به شهرداری و نهضت ملی مسکن از مهم‌ترین اقدامات دولت سیزدهم در شهرکرد است.رییس شورای اسلامی مرکز چهارمحال و بختیاری نیز گفت: ۳۰۰ مصوبه در ۲ سال اخیر برای رفع مشکلات شهرکرد به تصویب رسیده است.مصطفی حیدری تاکید کرد: ثبت ۳۱ اردیبهشت‌ماه به‌نام روز شهرکرد اقدامی مؤثر در حفظ فرهنگ و هنر مرکز چهارمحال و بختیاری به‌شمار می‌رود.به گزارش ایرنا، در این آیین از حجت‌الاسلام مجید جلالی دهکردی، سعید آقانجفی دهکردی، روزبه خسروی دهکردی، سید محمدحسن امامی دهکردی و خانواده سردار شهید سید کمال فاضل دهکردی به‌عنوان مفاخر شهرکرد قدردانی و از تمبر یادبود ششمین نکوداشت روز شهرکرد رونمایی شد.

استاندار چهارمحال و بختیاری: شهرکرد رنگین‌کمان اقوام ایرانی استشهرکرد به‌عنوان مرکز استان چهارمحال و بختیاری ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد