بنام خدا
 

بهشت دیار دور دست نخورده من هلوسعدیاهلیساد با ۲۰۰۰سال قدمت

وجود گور دخمه ها (بر دگوری)نشان دهنده تاریخ این سرزمین است.

فصل بهار فصل شادابی این دیار می باشد "این دیار با چشمه و رودخانه زندگی میکند و گوی که خود بهشت است.


هلیساد یا "هلوسعد" منطقه‌ای است در جنوب شرقی شهرستان اردل و در فاصله حدود ۱۵۰ کیلومتری شهر شهرکردمرکز استان چهار محال و بختیاری . این منطقه دارای آب و هوای نیمه گرم و خشک است که زمستانهای نیمه گرم و تابستانها گرم دارد . این منطقه ی زیبادر رشته کوه های زاگرس قرار گرفته است . وجود بردگوری های گبری در منطقه نشان از قدمت زندگی قبل از اسلام دارد. زمینهای کشاورزی این منطقه با شیب تند همراه با کوههایی پوشیده از درختان بلوط از دیگر ویژه گیهای منطقه است. مردم نجیب وزحمتکش این دیار همگی مسلمان شیعه دوازده امامی و منتسب به ایل بزرگ بختیاری هستند به کارهای کشاورزی (دیم گندم جو.. وآبی برنج شبدر .. )ودامداری در حد امرار معاش خود مشغولند .علاوه بر کشاورزی. پرورش ماهی مرغداری ودامداری عده ای کارمند دولتی و کارهای خدماتی دارند . اکثر جوانان بدلیل نبود امکانات تحصیلی وشغلی مناسب به شهرستانها مهاجرت دائمی دارند .به همین دلیل همیشه رشد جمعیتی منفی دارد. جمعیت آن اکنون به بیش از 8۰۰۰ نفر می رسد . هلوسعد یکی از دهستانهای بخش میانکوه و مرکز این منطقه روستای دهکهنه هلوسعد است .امامزاده شاهزاده نورالدین ع در روستای دهکهنه وامامزاده جعفر ع در روستای شیاسی قرار دارند.

شالیزارهای برنج چنارهای کهنسال و بردگوری های گبری طبیعت چشم نواز کو ه های سر سبز و جنگلی پوشیده از بلوط این دیار سوای محرومیت منطقه در بهار و تابستان دیدن دارد.



مقاله ای درباره هلیساد:


موقعیت جغرافیایی

هلوسعد همان جایی که در گویش محلی هلیساد گفته می شود
 نام دهستانی در بخش میانکوه 
در شهرستان اردل در
 استان چهارمحال و بختیاری است
 که تا شهرکرد ، مرکز استان 150 کیلومتر و تا اردل مرکز شهرستان از مسیر
 ناغان 80 کیلومتر و از مسیر
 تنگه دوپلان- گورمیرزا 55کیلومتر فاصله دارد.
این منطقه در جنوب شرقی شهرستان اردل  و در دامنه های جنوبی کوه پربرکت «بزی منی» واقع است.
 و با طوایف « بنی بوگری» در شهرستان 
لردگان ، مشایخ ، اولاد حاج علی و کی شیخالی یا کشخالی  
همجوار است.آب و هوای هلوسعد در تپه ها و
 دره های جنوبی ، گرمسیری با تابستان های گرم و خشک و
 زمستان های نه چندان سرد می باشد اما در تپه های شمالی 
که به کوه بزی منی ختم می شود ، زمستانی سرد
 و برفی و تابستانی معتدل و خنک دارد.

نوار جنگلی زاگرس ، منطقه هلیساد را بطور کامل پوشش می دهد و درختان بلوط به همراه گونه های دیگر مانند ، بن و کلخنگ ، زالزالک ، بادام کوهی و... زیبایی خاصی به این ناحیه می بخشد. چشمه سارهای زیبا با آبی گوارا و زلال ، طبیعت منطقه را بسیار جذاب و دیدنی می کند. مهمترین نهر و رودخانه ای که در هلیساد جریان دارد ، آبی است که از دل کوهی در روستای سرخون بر زمین جاری می شود و پس از رفع تشنگی اهالی سرخون و زمین های کشاورزی آنها از دهستان هلوسعد نیز عبور نموده و این دهستان را به دو نیمه تقسیم می نماید. در دو طرف رودخانه شالیزارهای برنج ، چشم انداز بسیار زیبایی می آفریند. این آب پس از طی مسافتی در باتلاقی در روستای رفن فرو می رود و در دل ریگزارهای باتلاق ناپدید می گردد . چشم اندازهای زیبای منطقه در فصل بهار و چشمه سارهای کوه بزی منی در فصل تابستان می تواند تفرجگاهی دلنشین ، لذت بخش و آرامش دهنده به مسافران و دوستداران طبیعت باشد. برای کسانی که قصد دارند از مسیر شهرکرد یا بروجن به هلیساد عزیمت کنند بهترین مسیر دسترسی به منطقه راه: ناغان- دوپلان – سرخون – هلیساد می باشد. راه دسترسی از طریق لردگان نیز مسیر ارمند- بوگر – هلیساد است.

وجه تسمیه هلیساد

در باره علت نامگذاری هلیساد دیدگاههای مختلفی وجود دارد که برخی از آنها چنین است: 1- بلعید: چنانکه گفته شد در کتاب ریاض الفردوس خانی ، جایی که روستاهای بندانی سردسیر را نام می برد ، از روستای «بلعید» یاد می کند. هر چه تحقیق کردم که محل و جایگاه این روستا کجا می تواند باشد ،چیزی دستگیرم نشد. به احتمال قوی اصل و نام صحیح «بلعید» باید « هلیسعد» باشد. شاید نویسنده کتاب به دلیل ناآشنایی با منطقه و روستاهای آن و یا اشتباهاً به صورت « بلعید» آن را نگارش کرده باشد و یا حتی ممکن است در متن اصلی «هلیسعد» بوده با گذشت زمان ناخوانا شده و در نوشته ها و نسخه هایی که از متن اصلی رونویسی شده و چاپ گردیده ، بلعید ذکر شده است. 2- هالو سعد – خالو سعد: برخی نیز بر این باور هستند که جد یا بزرگ گروهی که از رامهرمز به این منطقه کوچ کرده اند ، شخصی به نام « سعد» بود که به « هالو سعد» یا خالو سعد شهرت داشت. به این دلیل مهاجرین با ورود به منطقه ، محل سکونت جدید خود را به نام پدر یا بزرگ خود نامگذاری کردند. البته در اسنادی که شجره نامه اهالی در آن ذکر شده است ، شخصی به نام سعد دیده نمی شود. به نظر می رسد که قبل از ورود شیرالی های رامهرمز به این منطقه ، نام آن هلیساد بود و شاید هالو سعد یا خالو سعد سالها پیش از ورود مهاجران ، این منطقه را مجدداً آباد و به نام خود نامگذاری کرده باشد. 3-هلیزار– هلیسار - هلیساد: از نظر عده ای دیگر چون از زمان های بسیار قدیم ، باغ های زیادی در منطقه هلیساد وجود داشته است و مهمترین محصولی که از این باغ ها برداشت می شد ، هلو بود که در گویش محلی « هلی» گفته می شد ، این منطقه به هلیزار و بعدها هلیسار (مانند چشمه سار ،کوهسار ، درختزار) شهرت پیدا کرد یعنی جایی که هلو فراوان دارد و با گذشت زمان به هلیساد تغییر نمود. لازم به ذکر است که در برخی مناطق ایران از جمله گیلان و مازندران به آلوچه جنگلی « هلی » می گویند. 4- هلو سعد- هلیساد: عده دیگری نیز می گویند که چون باغ های هلو متعلق به شخصی به نام «سعد» بود ، این منطقه هلو سعد نام گرفت که در گویش محلی هلیساد گفته می شد. 5- عالی صاد : در برخی از اسناد محلی نیز نام منطقه به صورت « عالی صاد» نوشته شده است که مفهوم آن نامشخص است و شاید نویسنده اسناد در نگارش مرتکب اشتباه شده باشد. در بین بختیاری ها از واژه « عالی» در نامگذاری اشخاص استفاده می کردند. 6- آلی سیا – آلوسیاه: بعضی نیز معتقد هستند که باغ های « آلو»ی سیاه در منطقه فراوان بوده است و به همین دلیل منطقه نام آلی سیاه به خود گرفت و به تدریج به هلیساد تبدیل شد.چنانکه گفته شد در برخی مناطق به آلوچه جنگلی « هلی» می گویند و شاید به دلیل فراوانی آلوچه های جنگلی در این منطقه ، نام هلی سیاه یا آلی سیا بر آن اطلاق گردید. شاید هم این باغ ها متعلق به شخصی به نام «سیاه» بود

پیشینه تاریخی

منطقه بکر هلیساد به دلیل زمین های مستعد برای کشاورزی ، آب فراوان ، جنگل و مراتع غنی از دیر باز یکی از کانون های حیات مستمر گروههای مختلف انسانی بوده است. وجود چند بردگوری در منطقه حکایت از آن دارد که پیشینه این منطقه به دوران کهن و زمانی که هنوز ساکنان آن به دین مبین اسلام نگرویده بودند ، باز می گردد و احتمالاً در دوران قبل از اسلام نیز گروههایی در این ناحیه زندگی می کردند. اولین بار در کتاب « ریاض الفردوس خانی» تالیف 1080هجری قمری به نظرم نامی از هلیساد برده شده البته مولف در ذکر روستاهای پنجگانه بندانی سردسیر از قریه « بلیعد» نام می برد که گمان می کنم منظور « هلیسعد»همان هلیساد باشد. شاید مولف کتاب به دلیل ناآشنایی با منطقه و روستاهای آن و یا اشتباه در نگارش ، آن را به صورت « بلیعد» نوشته است. زیرا در گویش محلی « هلی » به معنای « هلو » است و شاید منظور از بلیعد یا هلید ، ده هلوسعد باشد. مطابق اسناد ی که نزد حقیر موجود است تا 350 سال پیش نام هلیساد بر این منطقه اطلاق می شد. تا اوایل قاجار هلیساد یکی از روستاهای مهم بندانی سردسیر به شمار می رفت و بخشی از زمین های زراعی آن در تملک طایفه شالو بود که با ورود شیرالی ها به منطقه ، این اراضی خریداری شد. تا قبل از شکل گیری نظام طایفه ای جدید در بختیاری و به قدرت رسیدن خوانین دورکی ، هلیساد از توابع کهگیلویه به شمار می رفت و آنچه که امرزوه هلیساد نامیده می شود ،حداقل به چهار طایفه یا گروه انسانی تقسیم می شد. در نظام طایفه ای جدید که حدوداً 200 سال پیش شکل گرفت ، هلیسادی ها در شاخه بهداروند یا بختیاروند قرار می گرفتند. چنانچه سردار اسعد نقل می کند باب بختیاروند یا بهداروند به سه شاخه بختیاروند ، عالی جمال و جانکی سردسیر تقسیم می شد و هلوسعد و شیاسی در شاخه جانکی سردسیر جای می گرفتند. هلیساد یا هلوسعد که در نزدیکی راه باستانی «دزپارت» نیز قرار داشته است ، به دلیل عبور شاخه ای از این کهن راه ، از منطقه هلیساد و اتصال مناطق باستانی « بنی بوگر» و « لردگان» به راه اصلی دزپارت ، اهمیت و جایگاه بالایی داشته است.

معیشت

بیشتر اهالی هلیساد کشاورز و دامدار هستند. کشت محصولات کشاورزی به دو روش دیمی و آبی متداول است. گندم و جو بصورت دیم و برنج و شبدر و کمی سیفیجات و سبزیجات نیز به صورت آبی کشت می شود. اگر چه در گذشته باغ های میوه زیادی در منطقه آباد بوده است اما امروزه درختان میوه ای کمی در منطقه دیده می شود. دامداری نیز از گذشته های دور در بین اهالی رواج داشته است. دام آنها بیشتر ، بز ، میش و گاو است. دامداران تابستان را در مراتع غنی کوه بزی منی سپری می کنند. این کوه مرتع و علفزار بسیار غنی دارد. بنا بر نقل مردمانی که در دامنه های این کوه زندگی می کنند ، هر بزی که از چراگاههای این کوه استفاده کند ، می توان از شیر آن در سال یک من (شش کیلو) روغن بدست آورد.به همین دلیل این کوه به نام «بزی منی » شهرت یافته است. این شعر ( سر كه بزي مني جاي گله داره / گله ميشي ويده پيش نيشوه شماره) نیز به فراوانی گله های گوسفند در این کوهستان اشاره دارد. در زمستان بیشتر دامداران به دره های گرم جنوبی منطقه هلیساد کوچ می کنند و مسیر کوچ آنها کوتاه و طی یکی دو روز پیموده می شود. تعدادی از اهالی نیز به پرورش ماهی و مرغ و گروهی نیز در سازمانها و ادارات اشتغال دارند.

جمعیت و ترکیب انسانی

اهالی هلیساد که بیش از 4000 خانوار هستند در 23 روستا در قالب یک دهستان سکونت دارند که عبارتند از: وره زرد ، ده کهنه ، سر زرد، ملک شیر ، تولدان اولیاء ، تولدان سفلی، سرکنه ، دهنو ، دره قحطی ،کنه می ،چلدان( حاجی حسنی)،شهرک کاظمیه ، سرمازه ،کاهیدان، شیاسی، قائیدان ، رفن ، اسلام آباد ، تیل،سردشت ، آب تلخک ، سرقلعه ، بابا حمزه. مرکز این دهستان روستای ده کهنه است.بخشی از اهالی نیز به شهرهای اصفهان ، شهرکرد ، شیراز ، لردگان ، بروجن ، فرخ شهر ، فولاد شهر ، زرین شهر ، ورنامخواست ، ماهشهر ، آبادان ، سربندر ، میان کوه خوزستان ، اهواز و ایذه و دیگر شهرها مهاجرت کرده اند. به دلیل مهاجرت ،جمعیت منطقه افزایش بسیار کمی دارد و در برخی سالها رشد جمعیت آن منفی می باشد. ساکنان فعلی هلیساد که انسجام و صمیمیت وصف ناپذیری در بین آنها دیده می شود، را می توان به سه گروه تقسیم بندی کرد: 1- ساکنان اولیه و قدیمی تعدادی از اهالی از ساکنان بسیار قدیمی منطقه می باشند که در حال حاضر در روستاهای وره زرد ، ده کهنه ، کاهیدان (کائیدان) ، قائیدان و تیل سکونت دارند. روستای کائیدان قدیمی ترین روستای هلیساد است و نام آن بر گرفته از «کی» هایی بود که در آن سکونت داشتند. کی پیشوند بزرگان و سرشناسان بود و تا صد سال پیش در بین بختیاری ها به صورت « کاید» و «قاید» متداول بوده است. 2- شیرالی ها بیشتر ساکنان منطقه به طایفه شیرالی تعلق دارند که حدود 350 سال پیش از رامهرمز و جنوب منطقه جانکی گرمسیر به این منطقه مهاجرت کردند و خود را با سیزده واسطه از نسل شخصی به نام « اسین» به ضم همزه ( حسین) می دانند.----------------------------------------------------------------و برای سالیان زیادی زمام امور کهگیلویه و خوزستان را به دست گرفتند و به دنبال آن------------------ ------------------- در بسیاری از مناطق از جمله جانکی گرمسیر ، شوشتر و رامهرمز سکونت گزیدند. برخی اختلافات و درگیری های محلی باعث گشت تا طایفه شیرالی از منطقه حانکی گرمسیر کوچ کرده و در اطراف رامهرمز مسکن گزینند. قبل از آن گروهی از طایفه شیرالی به منطقه فعلی هلیساد مهاجرت کردند. 3- امروزه در بین اهالی هلیساد مهاجرینی از طوایف شالو ، بنی بوگری ، مشایخ سید صالح ،لجم اورک ، ممسنی و درویشان امامزاده حسن دیده می شود همچنین تعدادی از ساکنان نیز از مناطقی مانند:جهمان ، لردگان ، سامان ، بروجن ، چرمهین ، شهرکرد و... به این منطقه مهاجرت کردند. عده ای از سادات موسوی نیز در هلیساد زندگی می کنند.

نكته : وبلاگ بختياري - هلوسعد


دین و فرهنگ

اهالی هلیساد از قدیم الایام شیعه مذهب بوده و از دوستداران و شیفتگان اهل بیت علیهم السلام می باشند. در خصوص سابقه تشیع و اعتقاد راسخ آنها همین بس که اجداد این مردم به دلیل ارادت فراوانی که به خاندان عصمت و طهارت داشتند، در شکل گیری دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران سهم موثری ایفا کردند.در این منطقه آرامگاه دو امامزاده بزرگوار امامزاده سید نورالدین (ع) در دهکهنه و امامزاده جعفر(ع) در شیاسی قرار دارد که بسیار مورد توجه اهالی می باشند. در هلیساد از گذشته های دور علما ، روحانیون و مکتب داران مشهوری حضور داشتند که رسالت ترویج شعائر مذهبی و سوادآموزی را به خوبی ایفا کردند.معروف ترین شخصیت دینی هلیساد مرحوم ملا ولی محمد هلوسعدی معروف به « حاجی آخوند هلیسادی» بود. وی فرزند مرحوم کربلایی عبدالله و نوه کربلایی نظر و اهل روستای سرمازه بود که از شاگردان ملاصدرای شیرازی بوده و از وی تلمذ نموده و تا دروان زندیه در قید حیات بود. بنا بر نقل برخی سالخوردگان در هلیساد کتابخانه ای نیز در گذشته وجود داشت که تعداد زیادی کتاب با مضامین دینی در آن نگهداری می شد و مورد استفاده اهالی باسواد قرار می گرفت.