خدا نگهدار كتاب خويش است
|
خدا نگهدار كتاب خويش است |
|
در مورد عدم تحريف قرآن: در دلائل محكمى كه دلها به آن آرامش مى يابد، و بر يقينش مى افزايد اين است كه خداى تعالى نگهدارى كتاب خودش را صمانت كرده و برترى و اعتلاء آن را بر فراز اعصار خود عهده دار شده، و امام نورش را نويد داده و چه كسى از خدا راستگوتر است، اكنون آيات قرآن را در اين مورد بخوانيد: خداى تعالى فرموده: ان نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون (126) به اضافه آن كه قرآن خود معجزه جاويدانى است از پيامبر خدا (ص) بلكه در واقع هر سوره از آن به تنهائى معجزه است بنابراين قرآن 114 معجزه محسوب مى شود. و پروردگار آن را جهت راهنمائى همه بندگان تا روز قيامت فرو فرستاده پس چگونه آن را از تحريف دشمنان نگه نمى دارد و حال آن كه فرموده است. هر كه به اماميه نسبت دهد كه قائل به تحريف قرآن يا كم و بيش بودن آن از آن چه ميان دو جلد است، مى باشد دروغگو است. كسى كه كتابهاى محققين از دانشمندان پيرو دوازده امام (ع) را به دقت مطالعه كند مى فهمد كسى كه قول به دگرگون شدن قرآن را چه از حيث زيادى و يا كمى به ايشان نسبت دهد قطعا تهمت ناروائى بر آنان بسته است. دانشمند آگاه امامى قاضى نور الله شوشترى كه خداوند آرامگاه او را نورانى گرداند در كتاب مصائب النواصب گويد: آن چه به شيعه اماميه نسبت داده شده به اين كه در قرآن تغييرى رخ داده، از سخنانى نيست كه همه اماميه به آن قائل باشند فقط گروه بسيار اندكى از آنان گفته اند كه در بين ايشان بحساب نايند. شيخ بزرگوار اوبجعفر، ابن بابويه صدوق كه در سال 381 از جهان در گذشته در كتاب اعتقادات گويد: باب اعتقاد در اندازه و حد قرآن: اعتقاد ما شيعيان بر اين است كه قرآنى را كه خداوند تعالى بر پيغمبر خود محمد (ص) فرو فرستاده است همان است كه ميان دو جلد قرار دارد و در دسترس مردم هست و بيشتر از آن نبوده، و اندازه سوره هايش نزد مردم 114 تا مى باشد و هر كه به ما نسبت داده است كه ما مى گوئيم قرآن بيشتر از آن بوده او دروغ و خلاف واقع گفته است. شيخ الطائفه اماميه ابوجعفر طوسى كه در سال 460 هجرى از دنيا رفته در ابتداى تفسيرش التبيان گفته است بدان كه قرآن معجره بزرگى است بر راستگوئى پيغمبر (ص) بلكه از بزرگترين معجزات مى باشد و اما سخن در زياد كردن و كاستن از آن، از چيزهائى است كه در خور آن نيست، زيرا زياد شدن در آن را همه مسلمين اجماع دارند بر بطلانش، و كم شدن از آن را هم ظاهر از عقائد مسلمين خلاف آن است و آن به عقيده درست از مذهب ما مناسب تر است مفسر و الامقام امين الاسلام، ابوعلى، فضل بن حسن بن فضل طبرسى كه در سال 548 هجرى دار دنيا را وداعه گفته در فن پنجم از ديباچه تفسيرش مجمع البيان گويد: بحث ديگر در اين است كه آيا قرآن دستخوش تحريف شده و آن را زياد يا كم نموده اند؟ يا نه؟ اگر چه اى بحث در خور كتاب تفسير نمى باشد ولى بطور خلاصه بايد گفت در اين كه چيزى به قرآن اضافه نشده همه اتفاق نظر دارند اما درباره كاسته شدن از آن بعضى از اماميه و قومى از حشويه در ميان سنى ها گفته اند كه در قرآن دگرگونى و كاست پيدا شده ولى عقيده درست از مذهب ما اماميه خلاف آنست، و معتقدند كه در قرآن هيچگونه تغييرى رخ نداده. علامه حلى حسن بن يوسف بن مطهر كه در سال 724 جهان را بدرود حيات گفته در كتاب النهايه گويد: قطعا پيغمبر (ص) مكلف بود به انتشار دادن آن چه از قرآن براو نازل مى شد تا اندازه تواتر، تا به نبوتش قطع حاصل شود چون قرآن معجزه او بود و اگر آن را به حد تواتر منتشر نمى كرد توافق بر آن چه از او شنيده بودند ممكن نمى شد. سپس گويد: پس قرآن معجزه اى است كه بر صدق و راستى او دلالت دارد، پس اگر آن را به حد تواتر نمى رساند معجز اش منقطع مى شد و در آن وقت حجتى بر نبوتش باقى نمى ماند. دانشمند بزرگوار شيخ بهائى كه در سال 1031 هجرى چشم از جهان فرو بسته در كتاب الزبده گويد قرآن متواتر است زيرا انگيزه بر نقلش فراوان بود. و در تفسير الاالرحمان از او چنين نقل شده كه گفته است: اصحاب در ترتيب سوره ها و آيات قرآن عظيم بر طبق آن چه اكنون هست اختلاف كرده اند جمعى از آنان پنداشته اند كه اين كار صحابه است كه بعد از درگذشت پيغمبر انجام داده اند و در زمان آن حضرت آيات به گونه الان مرتب نبوده و سوره ها نيز در آن منظم نشده بود، و ترتيب سوره ها هم بر شيوه اى كه حالا هست در آن دوران نبوده است. و اين پندارى بى اساس است و حق اين است كه ترتيب آيات و انجام سوره ها در زمان خود پيغمبر بوده و سپس گويد: و در اين كه آيا زايده و كمى در قرآن شده يا نه اختلاف دارند و درست آن است كه قرآن عظيم از هر گونه دستبردى نگهدارى شده چه از حيث زيادى و چه كاستى، و دليل بر اين مطلب فرموده خداى تعالى است. (و اناله لحافظون) (127) آن چه ميان مردم شهرت يافته است كه نام اميرالمومنين (ع) از بعضى جاهاى آن انداخته شده مانند آيه (بلغ ما نزل اليك) كه در دنباله اش فى على بوده، و غير آنها نزد دانشمندان اعتبارى ندارد.
|