اخبارى كه از تحريف قرآن سخن گفته اند

 

 

اگر گفته شود: اخبارى داريم بر اين كه از اين قرآنى كه بين دو جلد قرار دارد، و اكنون در دسترس ما است آيات و كلماتى انداخته شده پس چگونه شما مدعى هستيد كه از آن چه خداوند بر پيامبر نازل كرده حرفى كاسته نشده و تحريف نگرديده؟

1- جاى هيچ گفتگوئى نيست كه برخى از آن روايات ساختگى است مانند روايتى كه در كتاب احتجاج نقل شده و فيض هم در تفسير صافى آن را آورده كه اميرالمومنين بر زنديقى فرمود: منافقين در آيه:

و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ماطاب لكم من النساء (120)

دست برده اند و از بين (التيامى) و (فانكحوا) خطابها و قصصى را انداخته اند كه بيشتر از يك سوم قرآن بوده. (121)

2- پاره اى از آن روايات بيانگر مصداقى (شاهد گواه راستى سخن)از مصاديق آيه ايست چنانچه در فرموده خداوند:

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنين و لا يزيد الظالمين الاخسارا.  

از امام باقر (ع) نقل شده كه: جبرئيل اين آيه را به اين صورت، بر محمد (ص) نازل كرده:

و لا يزيد الظالمى آل محمد حقهم الا خسارا (122)

3- بعضى از آن اخبار از بعضى تاويلات و معانى پشت پرده سخن مى گويند چنان كه در فرموده خداوند:

و اذا قيل لهم ماذا انزل ربك قالوا اساطير الاولين

كه در روايتى از امام باقر (ع) وارد شده كه آيه چنين بوده

4- برخى از آن اخبار آيات معينى را تفسير مى كنند. گروهى اين اخبار را دليل بر تحريف قرآن قرار داده اند، و به ظاهر آنها حكم كرده اند كه مقدارى از قرآن كاسته شده و محدث نورى آنها را در كتاب فصل الخطاب گرد آورده و دليل بر آن گرفته كه كتاب رب الارباب تحريف گرديده و ديگران هم از او پيروى كرده اند و اگر ترس به درازا كشيده شدن مطلب نبود يك يك آن اخبار را كه وى در كتاب فصل الخطاب آورده نقل مى كردم، روشن مى ساختم كه هيچ يك از آن اخبار بر تحريف قرآن دلالت ندارد، زيرا بعضى از آنها بدون شك ساختگى است و بعضى سندش معيوب است و بعضى بيانگر تاويل مى باشد و برخى از آنها تفسير آيات است، و قسمتى از آنها ضد يكديگراند، و بعضى از آنها از كتاب دبستان المذاهب نقل شده چنانچه خود محدث نورى نيز به اين تصريح كرده و در كتب حديث اصلا نقل نشده است.  و مختصر آن كه اخبار بى موردى كه در كتاب فصل الخطاب آورده شده همگى خبر واحدند كه نمى توانند با قرآن متواتر محفوظ مانده از دوران زندگى پيغمبر (ص) تا كنون به معارضه برخيزند و از باب قاعده تعارض اگر جهتى براى آن يافته شد كه منافى قرآن نبود پذيرفتين است و گرنه از اخبارى مى شود كه بايد به ديوار زده شوند(123)