الگوي توسعه در نظام اقتصادي اسلام
|
الگوي توسعه در نظام اقتصادي اسلام |
|
از آن جا كه الگوي توسعه در نظام اقتصادي اسلام به شكل مدوّن طراحي نشده، ضروري است اهداف، مباني، راه كارها و موانع آن را مورد بررسي قراردهيم. اين بررسي از راه ممكن مي نمايد: 1. آيات و روايات: مي توان به ياري قرآن كريم و سخنان معصومان اهداف، مباني، راه كارها و موانع الگوي توسعه در اسلام را دريافت و بر اساس آن ها الگوي مورد نظراسلام را ترسيم كرد. 2. تاريخ: تاريخ بر پيشرفت چشم گير مسلمانان در دوره ي كوتاه تشكيل حكومت اسلامي در مدينة النبي در زمان پيامبر اكرم گواهي مي دهد. مي توان، رهنمودهاي حضرت (ص) و تجربه هاي مسلمانان در آن دوره را، با در نظرگرفتن موقعيّت زماني، ملاك استخراج الگوي توسعه قرار داد. 3. جامعه ي آرماني: جامعه ي اسلامي در زمان ظهور امام زمان (ع) الگوي مطلوب و ايده آل مسلمانان معرفي شده است و تحقق آن از وعده هاي خداوند و پيشوايان معصوم (ع) شمرده مي شود. مطالعه ي ويژگي هاي اين جامعه مي تواند دردست يابي به الگوي مورد نظر اسلام در توسعه راه گشا باشد. در اين بخش، بر اساس ملاك هاي به دست آمده از راه هاي فوق نخست جايگاه توسعه و اهميّت آن را در اسلام بررسي مي كنيم و سپس به كشف اهداف، مباني، راهبردها و نيز موانع مي پردازيم. بديهي است بررسي تفصيلي اين مطالب به كتابي مستقل نياز دارد.
- جايگاه توسعه بي ترديد نحوه ي نگرش انسان به دنيا در تلاش وي براي آباداني آن نقشي مهم دارد. اگر جامعه يي با ديد منفي به دنيا بنگرد و فرهنگ رايج آن گريز از دنيا باشد، نمي تواند به سوي توسعه گام بردارد؛ ولي هر گاه جامعه يي با ديدمثبت به دنيا بنگرد و بهره مندي از آن را مطلوب بشمارد، زمينه ي فرهنگي مساعدي براي توسعه خواهد داشت. به همين دليل، بررسي جايگاه دنيا و برنامه ي اديان براي دنياي انسان ها و نيز ارتباط دنيا و آخرت از منظر دين نقش مهمي در تعيين جايگاه توسعه در نظام اقتصادي اسلام دارد. از آن جا كه پاسخ بسياري از شبهات موجود پيرامون نظر اديان و به طور خاص اسلام درباره ي فقر در همين بحث روشن مي شود، گسترده تر و عميق تر بدين بخش مي پردازيم.
-- ديدگاه هاي مختلف درباره ي رابطه ي دنيا وآخرت درباره ي ارتباط دنيا و آخرت و ميزان برنامه ريزي اديان درباره ي امور دنيوي چهار ديدگاه وجود دارد:
--- ديدگاه اوّل (صوفيانه) (119) اين ديدگاه از صوفيه متأثّر است و دين را به طور كلي پشت كردن به دنيا و طرد آن مي داند. بر اساس اين نظر، انسان در زندان دنيا گرفتار است، بايددست و پا بزند و به هر نحو ممكن از آن بگريزد. ما را براي روضه ي رضوان ساخته اند نه اين جا. مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم اين تفكّر در پيروان اديان و مذاهب گذشته نيز سابقه ي طولاني دارد. آنچه در قرون وسطا به نام تعليمات حضرت عيسي (ع) به مردم عرضه مي شد و آن ها را به رهبانيت و چشم پوشي از لذّت هاي دنيا تشويق مي كرد، نمونه يي ازاين انديشه است. نمونه ي ديگر گروه هايي هستند كه، با عنوان توجه به درون، رياضت هاي سخت پيشه مي كنند و هر گونه استفاده از لذت هاي دنيا را بر خود تحريم كرده، در دشوارترين وضعيت روزگار مي گذرانند؛ مانند سانسيان هاي(120) هندي و پيروان گاندي. (121) اين تفكر در اسلام نيز از زمان خود پيامبر(ص) آشكار شد. آن حضرت (ص) به شدت چنين بينشي را طرد كرد و هرگونه رهبانيت را نادرست خواند. (122) پس از رسول خدا(ص)، اين انديشه ي انحرافي در عصر امام صادق(ع) بسيار گسترش يافت. در اين زمان، فرقه هاي مختلف با تمسّك به ظواهر آيات و روايات و سيره ي پيامبر اكرم (ص) و علي (ع)، حتي به روش زندگاني امام صادق(ع) نيز انتقاد مي كردند. (123) در ميان شيعيان ايران، اين انديشه از زمان صفويه رونق يافت و هنوز در گوشه و كنار به شكل هاي مختلف ادامه دارد. همان طور كه اشاره شد، اين گروه ها براي اثبات درستي راه خويش از ظواهر آيات و روايات بسيار سود برده اند؛ آيات و رواياتي كه دنيا و آخرت را دو مقوله ي كاملاً جدا و حتي ناسازگار با هم تصوير كرده است و پرداختن به يكي را موجب نفي ديگري مي داند. بر اساس اين آيه ها و روايت ها، توسعه، رفاه و آباداني از امور دنيا شمرده مي شود و انسان را ازآخرت دور مي سازد؛ ولي نماز، روزه، دعا و ديگر كارهاي واجب و مستحب انسان را به خداوند نزديك مي كند. اين ديدگاه، بدان سبب كه هيچ اهميت و ارزش ذاتي به دنيا نمي دهد، دين را داراي برنامه يي براي زندگي آدميان نمي داند و به طور كلي بحث توسعه از نظر دين را ضدّ ارزش و موجب غفلت انسان و بازماندن وي از كمال مي شمارد.
--- ديدگاه دوم (دنياگرايانه) اين ديدگاه، برخلاف گروه اوّل، جهت گيري عمده ي اديان را در سعادت دنيوي انسان مي بيند. در نظر اينان، هدف اصلي بعثت انبيا برقراري عدالت اجتماعي و ايجاد رفاه همگاني است و حتي نيكبختي آخرت نيز تابع نيكبختي دنيا تلقي مي شود؛ يعني وقتي اقتدار و رفاه دنيوي حاصل شد، سعادت آن جهان نيز خود به خود تأمين مي شود؛ ديني كه در پي اقتدار و رفاه و سرافرازي پيروانش نباشد، دين نيست؛ به تعبير دكتر شريعتي، ديني كه به درد قبل از مرگ نخورد، به درد بعد از مرگ هم نخواهد خورد. مهندس بازرگان پيش از انقلاب چنين تفكري داشت؛ شريعتي نيز به طور كامل پيرو اين تفكر بود و آن را به اوج رساند؛ او آشكارا بيان كرد كه دين يك مرام نامه ي دنيوي موفّق است.
--- ديدگاه سوم (آخرت گرايانه) اين گروه جهت گيري اصلي و رسالت دين را حساس ساختن انسان نسبت به آخرت و تأمين نيكبختي آن جهاني وي مي داند. مهندس بازرگان، در مقاله اي كه در اواخر عمر مي نويسد، از ديدگاه قبلي (ديدگاه دوم) خود عدول كرده، معتقد است: ابلاغ پيام ها و انجام كارهاي اصلاحي و تكميل دنيا در سطح مردم دور ازشأن خداي انسان و جهان است و تنزل دادن پيامبران به حدود ماركس ها، پاستورها و گاندي ها يا جمشيد و بزرگمهر و همورابي است. (124) وي در بخش ديگري از اين مقاله مي گويد: آنچه در هيچ يك از سرفصل ها يا سرسوره ها و جاهاي ديگر ديده نمي شود اين است كه گفته شود آن را فرستاديم تا به شما درس حكومت و اقتصاد و مديريت اصلاح امور زندگي دنيا و اجتماع بدهد. (125) برخي از نويسندگان معاصر نيز، با اين بيان كه «دين اصلا" در تدبير دنيا دخالت نكرده و آن را به عقلا وانهاده است»(126)، به تبيين اين ديدگاه مي پردازند. هرچند در اين ديدگاه نيز توسعه و رفاه امري مطلوب به شمار مي آيد؛ ولي دين در اين امر دخالت نمي كند و چاره ي كار به خود مردم واگذار شده است.
--- ديدگاه چهارم (قرآن و روايات) در اين ديدگاه با استفاده از آيات قرآن و روايات معصومان به تبيين دو مطلب مي پردازيم: 1. آيا دين در حوزه ي دنيا و سعادت دنيوي انسان دخالت كرده است؟ 2. رابطه ي دنيا و آخرت در دين چگونه است؟ درباره پرسش نخست، آيات و رواياتي كه در ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي و... وارد شده است به خوبي آشكارمي سازد كه دين اسلام، در اين عرصه ها، نظام مند و داراي برنامه است و افزون بر سعادت اخروي انسان، براي كاميابي وي در اين دنيا نيز انديشيده است؛ زيرا سعادت اخروي از طريق دنيا امكان پذير است. سيره ي پيشوايان دين، در ارائه ي رهنمود در امور دنياي مردم و تشكيل حكومت درصورت امكان، بر توجه دين به سعادت انسان در هر دو جهان گواهي مي دهد. علامه طباطبايي (ره) در اين باره مي گويد: ... دين بعد از پيدايش پيوسته كامل تر شده تا به حدي كه قوانين آن شامل تمام احتياجات زندگي بشر بشود. (127) شهيد مطهري، در ردّ كساني كه مسئله ي دين را از مسئله ي زندگي جدا فرض مي كنند، مي نويسد: اين مطلب فرضاً در باره ي مسيحيّت صادق باشد، در باره ي اسلام صادق نيست. (128) پرسش دوم يعني ارتباط دنيا و آخرت را مي توان، با توجه به آيات قرآن و گفتار امامان:، تحت عناوين زير به بررسي نهاد؛ حاصل اين جست و جودر سطح كلان، ويژگي هاي جامعه ي توسعه يافته را نيز مشخّص مي سازد.
---- 1. ارزش مند بودن دنيا به رغم آن كه برخي از نصوص ديني بر بي اعتباري دنيا، فريبندگي آن و نيز تشويق به كناره گيري از آن تأكيد مي ورزد؛ دقّت در اين عبارت ها، به ويژه با توجه به آيات و روايت هايي كه زندگي دنيا را ستوده است، بيان گر اين است كه دنيا به خودي خود ارزش دارد و مذمّت و نكوهش آن ممنوع است؛ ولي اگر موجب غفلت انسان و بازداشتن وي از هدف اصلي شود، مورد مذمت ونكوهش واقع مي شود. براساس مجموعه ي آيات و روايات، دنيا تجارتخانه و سجده گاه دوستان خداست. (129) بديهي است كه هوس پيشگان و غافلان در اين بازار به خريد كالاهاي پر زرق و برق و لوكس مي پردازند و از خريد كالاهايي كه براي نيكبختي جاودان ضروري است، باز مي مانند؛ در اين صورت، به تعبير حضرت علي (ع) اين دنيا تبديل به بازار زيان و خسارت مي شود. (130) بنابراين، دنيا اگر درست مورد بهره برداري قرار گيرد، سبب نجات ورستگاري انسان مي گردد. مال را گر بهر دين باشي حمول نعم مال صالح خواندش رسول آب در كشتي هلاك كشتي است آب اندر زير كشتي پشتي است به همين سبب، حضرت علي (ع) آن دسته از فريب خوردگان دنيا را، كه به نكوهش آن لب مي گشايند، مورد سرزنش قرار مي دهد و مي فرمايد: اي نكوهنده ي جهان، فريفته به نيرنگ آن، به دروغ هايش دلباخته و به نكوهش آن پرداخته اي، فريفته ي دنيايي و سرزنشش مي نمايي؟ تو بر دنيا دعوي گناه داري يا دنيا بايد بر تو دعوي كند كه گنهكاري؟ دنيا كي سرگشته ات ساخت وچسان به دام فريبت انداخت... دنيا خانه ي راستي است براي كسي كه آن را راستگو انگاشت و خانه ي پند است براي آن كه از او پند آموخت. (131)
---- 2. فطري بودن دوستي دنيا محبّت به دنيانيز امري طبيعي و مطابق با فطرت آدميان است؛ چنان كه حضرت علي (ع) مي فرمايد: مردم فرزندان دنيايند و نبايد كسي را به سبب دوست داشتن مادرش سرزنش كرد. (132) علامه طباطبايي نيز دوستي دنيا و وابستگي هاي آن را امري فطري و ضروري مي داند و مي نويسد: در غير اين صورت بقاي نوعي انسان به خطر مرگ و نيستي مبتلا مي گشت. (133) شهيد مطهري، ضمن بحث مبسوطي پيرامون دنيا و علاقه ي به آن، مي گويد: بعضي مي گويند آنچه از نظر اسلام مطرود است علاقه ي به دنياست.... اگر مقصود از علاقه صرف ارتباط عاطفي است، نمي تواند سخن درستي باشد.... قرآن كريم اين عواطف را به عنوان آيات و نشانه هايي از تدبير الاهي و حكمت هاي ربوبي ياد مي كند. اين عواطف يك سلسله كانال هاي ارتباطي بين انسان و جهان است؛ بدون اين ها انسان نمي تواند راه تكامل خويش را بپيمايد.... آنچه مورد نكوهش قرار گرفته وابستگي به امور دنيايي و در اسارت آن ها بودن است.... اين است كه دنيا پرستي نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه مي كند. (134) با اين بيان شيواي استاد مطهري، ناسازگاري ظاهري بسياري از روايات درباره ي دنيا و محبّت آن از ميان مي رود.
---- 3. تفكيك ناپذيري دنيا و آخرت بين دنيا و آخرت تضاد وجود ندارد و استفاده از مواهب اين دنيا انسان را از نعمت هاي اخروي باز نمي دارد. چنان كه امام صادق(ع) مي فرمايد: خداوند به زودي براي ما و شيعيان ما دنيا و آخرت را جمع مي كند. (135) در اشعار منسوب به حضرت علي (ع) چنين مي خوانيم: چقدر زيباست دين و دنيا هرگاه با هم جمع شود خداوند مبارك نگرداند دنياي بدون دين را(136) قرآن كريم نيز اين تصور را كه مؤمنان نبايد از نعمت هاي دنيا استفاده كنند، نادرست مي شمارد و مي فرمايد: قل من حرّم زينة الله الّتي اخرج لعباده والطيّبات من الرزق قل هي للذين آمنوا في الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة. (137) (اي پيامبر) بگو زيورهايي كه خداوند براي بندگانش پديد آورده و (نيز) روزي هاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده است؟! بگو اين نعمت ها درزندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آورده اند و روز قيامت نيز ويژه ي آنان است. همچنين ميان كارهاي دنيا و آخرت هيچ دوگانگي و تفكيك وجود ندارد و هرگاه استفاده از اين نعمت ها با توجه به مقصد اصلي انسان انجام گيرد، عبادت شمرده شده، سبب سعادت در آخرت خواهد شد؛ چنان كه حضرت علي (ع) به علاء بن زياد، كه خانه يي وسيع داشت، فرمود: هرگاه در آن مهمانان را طعام دهي و خويشاوندان را بنوازي و حقوقي كه به گردن توست ادا كني، به خانه ي آخرت هم پرداخته اي. (138) از سوي ديگر، در انجام عبادات و امور معنوي نيز آثار دنيوي فراواني چون گشايش و بركت در روزي، طول عمر و... قرار داده شده است؛ چنان كه قرآن فراواني و بركت را نتيجه ي ايمان و تقواي انسان ها مي داند. (139) معصومان: نيز كردار نيكي چون خوش اخلاقي، امانت داري، دعا و صدقه را سبب فراواني نعمت شمرده اند. (140) استاد مطهري در ردّ تفكيك اعمال دنيا و آخرت مي فرمايد: تجارت يا زراعت مي تواند مال دنيا باشد و مي تواند مال آخرت باشد؛ يعني بستگي دارد به هدف شما.... در مقابل اين امور، آنچه كه مكاتب ديگرآن ها را عبادت مي دانند، از نظر اسلام به درد دنيا هم مي خورد.... (141)
---- 4. اهتمام ورزيدن به امور دنيا در كنار تلاش براي آخرت اهتمام ورزيدن به امور دنيا در كنار تلاش براي آخرت مورد تشويق قرارگرفته و كناره گيري از دنيا نهي شده است. چنان كه در قرآن كريم مي خوانيم: وابتغ فيما اتيك الله الدار الاخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا. (142) يعني با آنچه خدايت داده، سراي آخرت را بجوي و سهم خود را از دنيا فراموش مكن. حضرت علي (ع) كساني را كه آخرت را براي دنيا و دنيا را براي آخرت رها نمي كنند، بهترين انسان ها مي شمارد. (143) آن حضرت، در روايت ديگر، دنيا را چون وسيله يي مي داند كه انسان مؤمن را به سوي پروردگارش مي برد و مي فرمايد: پس مركب خود را راهوار سازيد تا شما را به پروردگارتان برساند. (144) در گفتار معصومان:، پاداش كسي كه براي تأمين زندگاني خود و خانواده اش از راه حلال مي كوشد، مانند پاداش مجاهد راه خدا شمرده شده است؛(145) و كساني كه نعمت هاي خدا را بر خود حرام ساخته، گوشه نشيني اختياركرده اند به شدت سرزنش شده اند. (146)
---- 5. ايجاد دنياي آبادان و توسعه يافته برخلاف تبليغات گسترده يي كه عليه اسلام صورت مي گيرد و آن را ناسازگار با توسعه مي نماياند، در ديدگاه پيشوايان معصوم، خداوند دنيايي آباد براي انسان در نظر گرفته و تمام اسباب راحتي اش را در آن آماده ساخته است؛ چنان كه مي توان گفت: دنيا جلوه يي محدود از بهشت است و به قول علامه طباطبايي (ره) نعمت بهشتي نعمت هاي تكامل يافته ي دنياست. (147) گواه اين مدّعا آن است كه جامعه ي آرماني امام زمان (ع) ويژگي هايي چون صفات بهشت، در حد ظرفيت انسان در اين دنيا، دارد. برخي از اين ويژگي ها عبارت است از: الف) فرواني نعمت: در بهشت محدوديتي براي نعمت هاي الاهي وجود ندارد: و فيها ماتشتهيه الانفس و تلذّالاعين. (148) آنچه دل ها بخواهد و ديدگان را خوش آيد، در آن جا هست. بر اساس سخن امام صادق(ع)، در زمان قيام حضرت مهدي (ع) زمين گنج هاي خود را آشكار مي كند و مردم چنان بي نياز مي شوند كه براي مصرف زكات نيازمندي يافت نمي گردد. (149) ب) امنيّت كامل: از ديگر ويژگي هاي مشترك بهشت و جامعه ي امام زمان برقراري امنيّت كامل است. در آن جامعه بندگان خدا هيچ نگراني و هراسي ندارند و خدا را براين امنيّت سپاس مي گويند. و الله يدعو الي دارالسلام. (150) خداوند انسان ها را به خانه امن خود دعوت مي كند. ادخلوا الجنة لاخوف عليكم و لا انتم تحزنون. (151) الحمدللّه الذي اذهب عنا الحزن. (152) در زمان حضرت مهدي نيز جامعه چنان امن مي شود كه هرگاه زني به تنهايي از يك سوي دنيا به طرف ديگر برود، هيچ كس متعرض او نخواهد شد؛ اين امنيت حتي از سوي جانوران نيز برقرار مي شود. (153) ج) زدودن هرگونه كدورت و از بين رفتن هر نوع درد و رنج: ميان بهشتيان هيچ نوع كينه يي وجود ندارد(154) و هيچ رنج و ناراحتي به آنان نمي رسد. (155) در زمان امام عصر(ع) نيز كينه و دشمني از دل ها برداشته مي شود و هرگونه بيماري و نقص از اجتماع مسلمانان رخت برمي بندد. (156) د) تكميل شدن عقل انسان ها: در بهشت پرده هاي ظلمت كنار مي رود، حقايق اشيا آشكار مي شود و بهشتيان كمال علمي مي يابند. (157) براساس روايات، در جامعه ي آرماني امام زمان نيز عقل انسان ها رشد و علم پيشرفت فراوان مي كند. (158) از مجموع اين روايات مي توان استفاده كرد كه جهت گيري جامعه ي اسلامي بايد به سمت تحقق چنين آرمان هايي باشد؛ يعني برقراري دنيايي با نعمت فراوان، امنيت كامل، آرامش رواني، سلامت و نيز فرهنگ و دانش بالا. از نظر اسلام، چنين جامعه يي جامعه ي توسعه يافته خواهد بود. آيات قرآن و كلام و سيره ي معصومان: نيز مسلمان ها را به رفتن به سوي چنين جامعه يي دعوت مي كند. چنان كه در قرآن آمده است: خداوند شما را از زمين پديد آورد و آباد كردن آن را به شما سپرد. (159) امير مؤمنان علي (ع)، در نامه ي خود به مالك اشتر، بر آباد ساختن زمين تأكيد مي ورزد. (160) اجراي سياست هاي مالي در زمان پيامبر اكرم و علي (ع) و نيز دستورالعمل ها و سيره ي شخصي ائمه: نيز بر درستي اين مطلب گواهي مي دهد. (161)
-- اهداف توسعه از آن جا كه توسعه در اسلام تنها به معناي افزايش فيزيكي نيست و جنبه هاي معنوي و ارزشي نيز اهميت بسيار دارد، جهت گيري سياست هاي توسعه در اسلام به سمت اهداف خاصي است كه اين اهداف در راستاي مقاصد نظام اقتصادي اسلام و در مجموع تأمين كننده ي هدف اصلي خلقت انسان است. اين اهداف عبارت است از:
-- 1. فزوني ايمان و تقوا نزديكي به خداوند متعال، هدف اصلي آفرينش انسان است و كمال او جزدر اين مسير تحقق نمي يابد. تمام برنامه هاي شريعت، در جنبه هاي مختلف اعتقادي و حقوقي و اخلاقي براي رسيدن به اين مقصود طراحي شده است. بنابراين، هدف اصلي توسعه در نظام اقتصادي اسلام رساندن انسان به جوار قرب الاهي است. بالا رفتن ايمان و تقوا، از مهم ترين شاخص هاي رسيدن به اين هدف است. روايات بسيار تقوا را شرف و خير دنيا و آخرت خوانده اند. (162) در جامعه ي آرماني امام زمان (ع) نيز هيچ مكاني يافت نمي شود، مگر اين كه در آن جا عبادت خداوند انجام مي گيرد. (163) البته چنان كه در بحث عوامل فقر و درمان آن اشاره كرديم، تقوا و ايمان آثاري چون افزايش و بركت اموال را نيز درپي دارد.
-- 2. برقراري امنيّت و سلامتي همان طور كه در بررسي راهبردهاي توسعه گذشت، كارشناسان توسعه بر مسئله ي توسعه ي منابع انساني و تأمين نيازهاي اساسي انسان تأكيد مي ورزند. يكي از شاخص هاي توسعه يافتگي، برخورداري از سطح مطلوبي از سلامتي و امنيّت است. علاوه بر آن، تأمين امنيّت اقتصادي يكي از عوامل اساسي جذب سرمايه هاي ملي به سوي توليد شمرده مي شود. اين امنيت ممكن است از جهات مختلف مورد تهديد واقع شود، مانند: الف) تغيير نظام سياسي؛ ب) اعمال زور و فشار به وسيله ي فرمانروايان؛ ج) تغيير قوانين اقتصادي كشور و وضع ماليات هاي سنگين؛ د) اعمال فشار به وسيله ي مؤسسات بزرگ اقتصادي و اخراج موسسه هاي كوچك از بازار؛ بي ترديد تحقق توسعه در نظام اسلام، بدون توجه به اين دو هدف امكان پذير نيست. ائمه: نيز با تعابير مختلفي از اين اهداف ياد كرده اند. حضرت علي (ع) نعمت سلامتي را بالاترين نعمت ها مي شمارد(164) و رفاه و آسايش زندگي را در سايه ي امنيت قابل تحقق مي داند. (165) چنان كه گذشت، برخورداري از اين دو نعمت ويژگي جامعه ي آرماني حضرت مهدي (ع) نيز شمرده مي شود.
-- 3. گسترش علم و عقل اعتلاي فرهنگي و سطح آموزش در يك كشور، از ديگر شاخص هاي توسعه ي انساني است. اين شاخص نه تنها در رشد اقتصادي عاملي تعيين كننده است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ يعني هرگاه كشوري از رشد اقتصادي بالا بهره گيرد، ولي شمار بي سوادانش بسيار باشد، توسعه يافته شمرده نمي شود. اسلام بر دانش و فراگيري آن تأكيد فراوان كرده است؛ براي مثال يكي از معصومان: مي فرمايد: دانش را فرا گيريد، هر چند به بهاي فرورفتن در گرداب ها و ريختن خون قلب هايتان باشد. (166) مطالعه ي سيره ي عملي پيامبر اكرم و مسلمانان صدر اسلام نيز نشان دهنده ي اهميّت اين موضوع است. پيامبر(ص) پس از جنگ بدر مقررداشت: اسيراني كه توان پرداخت فديه ندارند، در برابر آموزش خواندن و نوشتن به ده مسلمان آزاد شوند. اعزام دو تن براي آموختن شيوه ي استفاده از منجنيق نشان دهنده ي توجه پيامبر اكرم (ص) به اين مهم است. (167) مسلمانان، با ادامه ي اين راه، چنان در آموزش علوم و فنون پيش رفتند كه در طي دو قرن پناه گاه دانش پژوهان جهان گشتند. در فرهنگ اسلامي، در كنار دانش، به مسأله ي خرد نيز توجه بسيار شده است. در منابع روايي، تحت عنوان "كتاب عقل و جهل "، درباره ي ارزش خرد و دعوت انسان ها به تعقل و تفكر روايات فراوان به چشم مي خورد. (168) اين روايات، عقل را پيامبر باطني(169) و وسيله ي عبادت خداوند متعادل و رسيدن به بهشت شمرده اند. (170) در زمان حضرت مهدي (ع) مردم به درجه ي بالايي از رشد و كمال عقلاني خواهند رسيد. (171)
-- 4. رفاه عمومي چنان كه در بررسي جايگاه دنيا اشاره كرديم، بهره مندي از نعمت هاي خداوند در اين دنيا نه تنها با سعادت انسان در دنياي ديگر منافات ندارد؛ بلكه آنان كه از راه هاي مشروع در پي فراهم كردن اسباب رفاه خود و خانواده ي خويش برمي آيند، مورد تشويق نيز قرار گرفته اند. مطالعه ي وظايف دولت در نظام اقتصادي اسلام اين مطلب را به خوبي آشكار مي سازد كه رفاه همگاني ازاهداف و وظايف اصلي دولت است. البته مراد از رفاه تنها رفع نيازهاي ضروري مردم نيست. چنان كه درباره ي جامعه ي آرماني امام عصر(ع) مي خوانيم: زمين گنج هاي خود را براي مردم آشكار مي كند؛ همه ي مردم از نعمت هاي فراوان خداوند بهره مند مي گردند و تهيدست و نيازمند يافت نمي شود. (172) برقراري رفاه از اهداف الگوهاي توسعه ي ديگر مكاتب نيز شمرده مي شود؛ ولي بي ترديد رفاه نظام اسلام با رفاهي كه در ديگر نظام ها مطرح است، تفاوت دارد. در الگوي توسعه ي اسلام رفاه به امور زير مقيد است:
---- الف) مشروعيت تحقق رفاه و آسايش مردم بايد از راه هاي مشروع تحقق يابد و موجب ارتكاب حرام يا تضييع حقوق ديگران نشود. مطالعه ي تاريخ تحولات كشورهاي پيشرفته به خوبي نشان مي دهد كه آن ها اين پيشرفت و رشد را در سايه ي چپاول اموال ساير كشورها به دست آورده اند.
---- ب) همگاني بودن بايد عموم مسلمانان و افرادي كه در كشور اسلامي زندگي مي كنند، از رفاه برخوردار شوند. در نظام اسلامي حتي به حقوق اقليت ها نيز توجه شده است. حضرت علي (ع) از عدم توجه به مرد بي كار و فرتوت مسيحي، ناراحت شد و فرمان داد نيازهاي وي را از بيت المال برآورده سازند. (173)
---- ج) رعايت حدودالاهي رفاه در توسعه ي اسلامي به عدم اسراف و تبذير محدود است. آن چه امروزه در بسياري از كشورها رفاه خوانده مي شود، از نظر مواد مصرفي ومقدار آن، نوعي اسراف است. ترويج فرهنگ مصرف كالاهاي لوكس، به منظور افزايش تقاضا براي فرآورده هاي كارخانه ها، به معناي از بين بردن منابع اوليه ي متعلق به نسل هاي آينده و آلوده ساختن محيط زيست است و از مصاديق و نمونه هاي اسراف در چنين جوامعي شمرده مي شود.
---- د) پرهيز از غفلت و دنيازدگي تأمين وسايل آسايش انسان در اين دنيا در راستاي تحقق نيكبختي وي يعني نزديكي به خداوند متعال است. بنابراين، استفاده از اين نعمت ها بايد به فزوني شكر انسان و تربيت و تهذيب وي بينجامد نه غفلت و سركشي؛ به عبارت ديگر، در توسعه ي اسلامي رفاه مطلوب است نه اتراف. از آن جا كه به طور معمول ثروت بسيار به غفلت از ياد خدا مي انجامد و آثاري چون طغيان و گناه درپي دارد؛ رهبران الاهي پيروان خود را به داشتن حد كفاف از نعمت ها و خواستن آن از خداوند سفارش كرده اند. (174)
- مباني توسعه در الگوي توسعه ي اسلامي، حركت به سمت اهدافي كه ذكر كرديم بايد در چارچوب اصولي كه از جهان بيني اين مكتب به دست مي آيد، تحقق يابد؛ براي مثال رسيدن به رفاه عمومي (هدف) از راه هاي مختلفي ممكن است؛ ولي در اين نظام فقط بايد راهي را پيمود كه با مباني دين ناسازگاري نداشته باشد. بخشي از اين مباني عبارت است از:
-- 1. آخرت طلبي چنان كه گفته شد هدف اصلي خلقت انسان تقرب به خداوند است. بي ترديد اندكي از كمال انسان در اين دنيا تحقق مي يابد و بيش تر آن در دنياي ديگر. بنابر اين، برنامه ريزي جهت تحقق اهداف توسعه و رسيدن به آباداني دنيا و آسايش همگاني بايد با توجه به اين هدف انجام شود. درپي دانش و تأمين بهداشت و امنيت و رفاه جامعه بودن وقتي ارزش مند است كه در اين چارچوب باشد نه به قيمت فدا كردن ارزش هاي معنوي و از ياد بردن هدف اصلي يعني سعادت اخروي. البته اين سخن به معناي بازماندن از دانش و رفاه نيست؛ بلكه در روايات مي خوانيم: هرگاه انسان از راه صحيح در پي هدف اصلي خود يعني تأمين سعادت اخروي باشد، در دنيا نيز دنيا سعادت مند مي شود. (175)
--2. حاكميت دين يكي از ديگر اصولي كه بايد در اجراي راهبردهاي توسعه رعايت شود، حاكميت دين در تمام ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است. برخي از مهم ترين شاخص هاي حاكميت دين در آيه هاي 40 و 41 سوره ي حج ذكر شده است: الّذين ان مكنّاهم في الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر.... كساني كه چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز بر پا مي دارند و زكات مي دهند و به كارهاي پسنديده وا مي دارند و از كارهاي ناپسند باز مي دارند، و فرجام همه كارها از آن خداست. يكي از ابعاد حاكميت دين، حفظ حاكميت سياسي اسلام در ارتباط با بيگانگان است؛ يعني برنامه ريزي توسعه بايد با توجه به حفظ برتري مسلمانان صورت گيرد و از هر نوع سياستي كه زمينه ي استيلاي كفار بر مسلمانان را فراهم سازد، به طور جدي پرهيز شود. اين حاكميت در داخل كشور اسلامي نيز از طريق نظام امامت و ولايت تحقق مي يابد. امامت از اركان اصلي اسلام وسبب مشروعيت نهادها و سياست هاي نظام اسلامي است. امام رضا(ع) امامت را زمام دين و نظام مسلمانان و مصلحت دنيا و عزت مؤمنان مي شمارد. (176)
-- 3. عدالت اجتماعي يكي از مهم ترين مباني توسعه در نظام اسلام، برقراري و حفظ عدالت در جامعه است. اهميّت اين اصل به اندازه يي است كه قرآن كريم آن را از اهداف بعثت پيامبران مي شمارد. (177) در شمار مباني جاي دادن عدالت اجتماعي بدان سبب است كه در برخي از الگوهاي رشد به افزايش سهم ثروت مندان، كه قدرت پس انداز بيش تري دارند، از درآمد ملي تأكيد مي شود تا در سايه ي آن توليد ناخالص ملي فزوني يابد و تهيدستان از زندگي بهتري برخوردار شوند. در اين الگوها تأمين امنيّت، آموزش و رفاه همگاني اهدافي است كه پس ازگذر از يك بي عدالتي آشكار تحقق مي يابد. اين الگوها، حتّي اگر توانايي تأمين اهداف فوق را داشته باشند ـ كه تجربه خلاف آن را ثابت كرده است ـدر نظام اقتصادي اسلام مجاز نيستند؛ زيرا با اصل عدالت اجتماعي منافات دارند. افزون بر اين، ائمه (ع) بر اين نكته تأكيد ورزيده اند كه اگر مسلمانان بدين اصل وفادار باشند و آن را در جامعه رعايت كنند، مشكل فقر و بي چارگي مردم از ميان مي رود و همه به آسايش و رفاه دست مي يابند. امام باقر(ع) مي فرمايد: هرگاه ميان مردم عدالت اجرا مي شد، بي نياز مي شدند. (178) روايتي ديگر، ضمن تأكيد بر اين مسئله، يادآوري مي كند كه عدالت از عسل شيرين تر است و تنها كسي كه عدالت را نيك مي داند، آن را اجرا مي كند. (179) اين حديث بدين حقيقت كه اجراي عدالت تنها در سايه ي نظام امامت امكان پذير است، اشاره مي كند. نكته ي جالب توجه اين است كه معصومان: اجراي عدالت را سبب آثار معنوي فراوان نيز شمرده اند. حضرت علي (ع) مي فرمايد: با اجراي عدالت بركات خداوند مضاعف مي شود. (180) امام باقر(ع) نيز مي فرمايد: در اثر اجراي عدالت، آسمان روزي خود را فرو مي فرستد و زمين بركت خود را آشكار مي سازد. (181)
-- 4. اخوّت و برادري در تبيين رابطه ي فرد و جامعه سه نظريه ي عمده وجود دارد: نظريه ي نخست، فرد را اصل مي داند و جامعه را بازتابي اعتباري از تجمع افرادمي شمارد؛ نظريه ي دوم، جامعه را محور قرار مي دهد و همه ي تحولات فردي و اجتماعي را بازتاب ابعاد و مختصات جامعه به شمار مي آورد؛ و نظريه ي سوم، براي هر انساني دو هويت قائل است يكي هويت فردي و ديگري هويت جمعي. در اين نظريه، هر انساني، افزون بر مختصات فردي و استقلالي اش به عنوان جزيي جدا از ديگر اجزاي جامعه، عضوي از جامعه است و بدين سبب، ويژگي هاي بسيار مي يابد. (182) اهميت و توجه اسلام به جنبه هاي فردي و اجتماعي سبب تقويت نظر سوم مي شود. در اسلام شخصيت مؤمن احترام فراوان دارد و به كعبه تشبيه شده است. (183) اين احترام به اندازه يي است كه حتي خود شخص نيز اجازه ندارد به خود اهانت كند. در آيين وحي، كشتن نارواي يك انسان مانند كشتن همه ي انسان ها شمرده شده است(184) و حتي خود فرد نيز اجازه ندارد خويشتن را نابود سازد. از سوي ديگر، مؤمنان برادر يكديگر(185) و مانند پيكر واحد معرفي شده اند؛ به گونه يي كه كوچك ترين ناراحتي در يك عضو، ديگر اعضا را در ناراحتي فرو مي برد. (186) افزون بر اين، معصومان: بر لزوم رسيدگي مسلمانان به امور يكديگر بسيار تأكيد ورزيده اند. امام صادق(ع) مي فرمايد: به خدا و حضرت محمد(ص) و علي (ع) ايمان نياورده است كسي كه هرگاه برادر مسلمانش براي نيازي نزد او آيد، با چهره ي خندان با وي روبرو نشود. (بر مسلمان است كه وقتي برادر نيازمندش به او رو آورد) اگر توانايي داشت، شتابان نيازش را برطرف سازد؛ و اگر نتوانست، بكوشد و به وسيله ي ديگران نيازش را برآورد. چنانچه كسي چنين نكند، ميان ما و او ولايتي نيست. (187)
- راهبردهاي توسعه آيات الاهي و كلام معصومان:، علاوه بر تبيين اهداف و مباني توسعه، راه هاي رسيدن به اين اهداف را نيز براي ما روشن مي سازد. بخشي از راهبردهاي ارائه شده در اسلام، عبارت است از:
-- 1. ياري جستن از خداوند بر اساس بينش الاهي، مهم ترين و اساسي ترين كار در جهت تحقق اهداف توسعه، متكي بودن به نصرت پروردگار است. خداوند نيز به مؤمنان وعده ي ياري داده است. انا لننصر رسلنا و الذين امنوا في الحيوة الدنيا و يوم يقوم الاشهاد. (188) مارسولان خود و مؤمنان را در زندگي دنيا و در روز قيامت ياري خواهيم كرد. علي (ع)، در وصيّت خود به امام حسن (ع) مي فرمايد: كسي كه گنجينه هاي آسمان و زمين در دست او است (خداوند) تو را در دعا رخصت داده و پذيرفتن دعايت را تضمين كرده است.... پس كليد گنج هاي خود را در دو دستت نهاده و به تو رخصت سؤال از خود داده است تا هرگاه خواستي درهاي نعمت او را با دعا بگشايي و باريدن باران رحمتش را طلب كني. (189) ياري جستن از خداوند در تمام امور، در ادعيه نيز فراوان به چشم مي خورد. بي ترديد متكي بودن به ياري خداوند با كار و تلاش منافات ندارد؛ بلكه پشتوانه ي حركت و تلاش انسان است.
-- 2. سخت كوشي تحقق اهداف توسعه، علاوه بر دعا و ياري جستن از خداوند، به كوشش و تلاش پيوسته ي همه ي افراد جامعه نياز دارد. كلام و رفتار معصومان: نشان دهنده ي لزوم تلاش در كنار دعاست. حضرت علي (ع) در اين باره مي فرمايد: العلم يرشدك و العمل يبلغ بك الغاية. (190) علم راهنمايي ات مي كند و عمل تو را به هدف مي رساند. آن حضرت در جاي ديگر مي فرمايد: رسيدن به نيازهاي بلند مرتبه و آسايش پيوسته، امكان پذير است. (191) تأكيد ائمه: بر اهميّت كشاورزي و تجارت و صنعت و سفارش ياران خود به پرداختن به اين كارها، ضمن نشان دادن نقش تلاش در رسيدن به توسعه، به برخي از راهكارهاي آن نيز اشاره مي كند. امام صادق(ع) كشاورزان را گنجينه هاي مردم مي شمارد و يادآوري مي كند كه اين گروه در روز قيامت از بهترين جايگاه برخوردارند. (192) حضرت علي (ع) در فرماني به مالك اشتر درباره ي اين گروه، به ويژه هنگام خشك سالي و روبه رو شدن با آفات كشاورزي، سفارش فراوان مي كند و آن ها را وسيله ي آباداني شهرها مي شمارد. (1193) در همين نامه، ضمن سفارش مالك به رعايت حقوق بازرگانان و صنعت گران، سودجويي برخي از آنان را يادآوري كرده، به وي هشدار مي دهد. (194) در برخي از روايات نيز بر اهميت ماهي گيري و استفاده از مواهب دريا تأكيد شده است. (195)
-- 3. رعايت حقوق (قانون مندي) در اسلام رعايت حقوق افراد جامعه از اهميّت والايي برخوردار است. به همين جهت، آثاري با عنوان رساله ي حقوق تدوين شده است. ائمه (ع) نيز به اين مسأله توجّه خاص داشتند؛ رساله ي حقوق امام سجّاد(ع) در اين باره بسيارمشهور است. رعايت حقوق ديگران آثار اقتصادي نيز درپي دارد. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: هر كس برادر مسلمانش را از مقداري از حقش بازدارد، از بركت روزي محروم مي شود. (196) يكي از حقوق، حق فرمانروا برمردمان و حق مردم بر فرمانروا است. علي (ع) اين حق را از بزرگ ترين حقوقي كه خداوند واجب فرموده، مي داند و مي فرمايد: چون مردم حق فرمانروا را رعايت كنند و فرمانروا حق مردم را به جاي آرد، حق ميان آنان گرامي مي شود، راه هاي دين پديدار مي گردد، نشانه هاي عدالت پايداري مي يابد و سنّت چنان كه بايد اجرا شده، كار زمانه آراسته مي گردد. (197)
-- 4. استغفار چنان كه گذشت، شيوع گناه يكي از عوامل بروز فقر در جامعه است. در بحث درمان فقر نيز به از بين بردن زمينه هاي گناه اشاره كرديم. استغفار، گناهان انجام شده را نابود مي كند و بدين طريق، فقر را از جامعه دور مي سازد. و يا قوم استغفروا ربّكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدراراً و يزدكم قوّة الي قوّتكم. (198) در اين آيه، خداوند متعال استغفار از گناهان و توبه را سبب نزول باران رحمت حق و توانايي و نيرومندي جامعه مي داند. بي ترديد وقتي طلب آمرزش جمعي باشد، نتيجه ي آن نصيب همگان مي شود؛ چنان كه معصومان: نيز بر اين مطلب تأكيد ورزيده اند. (199)
-- 5. پرداخت زكات و حقوق مالي به رغم اين كه پرداخت زكات در ظاهر موجب كم شدن ثروت انسان مي شود، معصومان: پيوسته يادآوري كرده اند كه پرداخت زكات سبب فراواني روزي مي گردد. (200) شايد، علاوه بر علل غيرمادي كه در سايه ي عمل به وظيفه ي ديني و انساني سبب افزايش روزي مي شود، در جهان مادي نيز پرداخت زكات و ساير حقوق مالي از آن رو كه موجب ريشه كن شدن فقرشده، در بالا رفتن تقاضاي مصرف تهيدستان تأثير مي گذارد؛ اسباب توسعه يافتگي جامعه را فراهم مي آورد و بدين ترتيب، همه ي مردم از جمله پرداخت كنندگان زكات، از ره آورد آن برخوردار مي شوند. امام رضا(ع) مي فرمايد: هرگاه مردم زكات اموالشان را پرداخت مي كردند، هيچ كس نيازمند نمي شد. (201) و بي ترديد چنين جامعه يي مصداق مشخص جامعه ي توسعه يافته است.
- موانع توسعه برخي از موانع توسعه عبارت است از:
-- 1. ستم قران كريم، ستم را علت هلاكت بسياري از اقوام گذشته شمرده، در موارد متعدد، مسلمانان را به مطالعه ي سرگذشت پيشينيان سفارش كرده است: فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا. (202) اين خانه هاي خالي آن ها است به سبب بيدادي كه كرده اند. علي (ع) نيز مي فرمايد: هيچ چيز سريع تر از ستم سبب تغيير نعمت خداوند و نزول عذاب نيست. (203)
-- 2. گناه در بخش هاي پيشين اشاره شد كه گناه موجب فقر و كم شدن و از بين رفتن نعمت هاي خداوند مي شود. بنابراين، از موانع توسعه به شمار مي آيد.
-- 3. تفرقه حضرت علي (ع) علت پريشاني و نابودي بسياري از ملل پيشين را اختلاف و دو دستگي آنان مي داند. (204)
-- 4. ناسپاسي قرآن كريم ناسپاسي را از اسباب زوال نعمت و در مقابل، شكر و سپاس راسبب افزايش مواهب خداوندي مي داند. (205)
-- 5. نپرداختن زكات همان گونه كه پرداخت زكات و ساير حقوق مالي به رشد و توسعه ي جامعه مي انجامد، نپرداختن زكات نيز از موانع توسعه شمرده مي شود. امام باقر(ع) مي فرمايد: هرگاه مردم زكات نپردازند، زمين بركت خود را از كشاورزي و ميوه ها و معادن برمي دارد. (206) امام رضا(ع) نيز مي فرمايد: نپرداختن زكات سبب مرگ دام هاست. (207) بديهي است نپرداختن زكات و ساير حقوق مالي موجب مي شود دولت نتواند وظايف خود، از جمله تأمين اجتماعي، را به خوبي انجام دهد؛ در نتيجه فقر گسترش مي يابد و در پي آن، اشتغال و توليد نيز كاهش پيدا مي كند.
-- 6. كم فروشي پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: اذا طفّف المكيال اخذهم الله بالسنين و النقص. (208) هرگاه مردم كم فروشي كنند، خداوند آن ها را به قحطي و كمبود گرفتارمي سازد. افزون بر آنچه گذشت، مي توان رباخواري(209)، احتكار(210)، اسراف(211) و تنبلي(212) را نيز در شمار موانع توسعه جاي داد.
|