علم بی فايده
|
|
|
بنام خدا
رُب عالِم قَدْ قَتَلَه جَهْلُه وَ عِلْمُه مَعَه لايَنْفَعُه چه بسا عالمی كه جهل او، او را بكشد در حالی كه علم او همراه او است ولی برايش سودی نداشته باشد!
دانش، چراغ راه بشر است. بدون چراغ اگر راه را هم بشناسی و چشم هم داشته باشی هرگز نمی توانی به سلامت و سرعت راه را طی كنی. اما اگر چراغ داشته باشی ولی راه را نشناسی، يا چشم نداشته باشی، يا چشم خود را باز نكنی و يا به حركت و رفتن اقدام نكنی، اين چراغ چه سودی برايت خواهد داشت؟! جهل و ناآگاهی، قاتل انسان است. قاتل، فقط كسی نيست كه با اسلحه ای ياسم كشنده ای، انسان را از حيات مادی و حيوانی محروم كند، بلكه عاملی كه انسان را از حيات جاودان و راه سعادت باز دارد و موجب ركود و توقف و انحطاط انسان شود، قاتلی است به مراتب بدتر و پرزيان تر از قاتل حيات حيوانی. كسانی كه به زعم خود، مردان خدا را با سم و سلاح به قتل رسانده اند، ندانسته موجبات حيات ابدی و رزق الهی را برای آنان فراهم كرده اند! امّاجهل و نادانی، حيات معقول انسان و زندگی جاودانه او را تهديد می كند! به همين دليل اولين گام دين، معرفت و آگاهی است. جستجوی آگاهی و طلب علم، واجبی است همگانی كه زن و مردم مكلف بدان هستند. بدون آگاهی و دانش، نمی توان به كمال دست يافت چرا كه اولين عنصرِ موثر برای كمال حقيقی، تفقّه، دانش اندوزی، تامّل و فراگيری «دين» است. فراگيری علم نه محدوديت زمانی دارد نه محدوديت مكانی، نه محدوديت جنسی و صنفی و قومی و قبيله ای و نه محدوديت موضوعی. همه دانش ها را بايد فرا گرفت و چراغ راه قرار داد... اما مهم اين است كه صِرفِ همراه داشتن چراغ ، سودی نخواهد داشت، اگر بكار گرفته نشود و انسان را از «مرگ» نجات ندهد! مرگ انسانيت انسان كه مرگ نفحة الهی دميده شده در او و مرگ فطرت الهی اوست، خطرناكترين مرگی است كه اگر حيات حيوانی، سلامت جسمی، رفاه مادی و امنيت اجتماعی و... در بالاترين سطح هم با آن همراه باشد چيزی ازخطرِ آن نمی كاهد! كسانی كه فريبندگی های مادی فاسقان و كافران چشم آنان را به خود جلب می كند و دلشان را جذب می سازد، از اين نكته بسيار مهم غافل اند كه اگر جلوه ها و ابزارها و نظامات زندگی مادی انسان، همراه با مرگ معنوی باشد هيچ سودی نخواهد داشت، بلكه هر چه اين جلوه ها بيشتر شود زيان و ضرر آن بيشتر خواهد شد. زيرا انسان را از مرگ معنوی اش غافل ترخواهد ساخت و بيداری و حيات را مشكل تر! آری! رشد زندگی مادی و تامين لوازم و مقدمات آن، هنگامی كه بستری برای قوت و ارتقای حيات معنوی انسان باشد، ارزنده است و قابل تمجيد. چه خوب دنيايی است آن دنيايی كه محل بدست آوردن حيات اُخروی و معنوی باشد. چه خوب رفاه و توسعه ای است آن رفاه و توسعه ای كه بسترِ سعه وجودی انسان و رشد حيات الهی وی گردد. چه بسيار دانشمندانی كه به دنبال دانش تامين حيات طبيعی و مادی رفته اند، ولی از كسب دانشی كه چراغ راه خودشان به سوی تعالی و سعادت باشد، بازمانده اند! ديگران آنان را دانشمند می خوانند و دانش آنان، توانسته است رونقی به عيش و نوش ديگران ببخشد، ولی خودشان در بيچارگی و مرگ معنوی، كشته می شوند و حيات الهی خود را از دست می دهند! چه بسا عالمانی كه دانش آخرت و علم حيات معنوی را كسب كرده اند، اين چراغ را فرا راه ديگران قرار داده و آنان را برای رفتن به سوی حيات جاودان كمك كرده اند، حتی برای روشن ماندن اين چراغ تلاش كرده و زحمت كشيده اند، امّا خود ـ در عين همراه داشتن اين دانش ـ از رفتن بازمانده اند و به امور دنيوی اشتغال ورزيده يا در پای همين چراغ ، به كسب حيات طبيعی و مادی قناعت كرده و قربانی جهالتشان شده اند! علم اين گروه چراغ راه بوده است، ولی به «حجاب اكبر» برای حاملان آن تبديل شده و اين عالمان نتوانسته اند از همراهی اين علم بهره برند. چه متفكران و دانشمندانی كه علم و آگاهی خود را، چراغ دزدی دين و دنيای مردمان قرار داده اند و آن را ابزار برگزيدن قيمتی ترين كالاها و سرمايه های انسان ها ساخته، برای منصب و قدرت و شهوت و شهرت خود يا ديگران آن را به كار می برند. اينها كسانی اند كه علم و آگاهی شان، خود قاتل حيات معنوی شان شده است. پرودگارا! به تو پناه می بريم از علم و دانشی كه برای ما بهره و منفعتی درپی نداشته باشد و ما را به راه هدايت و حركت به سوی تو، نكشانَد! در اين ميان دانشمندانی كه از دانش تجربی و طبيعی شان، خدمت به خلق در راه خدا را اراده كرده اند، و عالمانی كه با چراغ روشنی كه در دست دارند، در راه خدا به حركت افتاده و پيشوايی متقين و روندگان به سوی خدا را پيشه ساخته اند، كسانی هستند كه علم آنان «علم نافع » است و خود و ديگران را در پرتو چراغ پرفروغشان به حيات جاودان و سعادت ابدی مي رسانند. اينها كسانی اند كه خشيت حقيقی خدا را در دل دارند و پرستش و عبادت و خدمت آنان نزد خداوند ارزشمند و مقبول است. آری! هر علم و دانشی كه بتواند گِرِهی از كار دنيا يا آخرت خلايقبگشايد، عرصه ای از معرفت و آگاهی را برای انسان باز كند، حقيقتی از حقايقعميق و بيكران هستی را برای انسان تبيين كند و انسان را به مبدا و خالقِ اين نظام شگفت انگيز نزديك سازد، ارزشمند است. اما هر عالم و دانشمندی، به صِرفِ آموختن اين علوم ـ چه علوم و دانش تجربی و طبيعی و چه علوم و دانش دينی و معنوی ـ ارزشمند نمی شود. دانشمندی ارزشمند است كه دانش خود را چراغ نافع راه خود و ديگران ساخته باشد، از تقوای الهی برخوردار باشد، به زيور اخلاص و عمل صالح آراسته باشد، به مصالح و منافع خلايق بيانديشد، علم خود را حجاب خود و ديگران نسازد، آن را ابزار سلطه قدرتمندان و تضعيف ايمان و آرمان جامعه بشری نسازد، و بالاخره «عالم ربّانی» باشد. چنين عالمان و دانشمندانی، رهبری مردمان به سوی نور تقوی و رستگاری را برعهده دارند و اين ها كسانی اند كه ديدارشان عبادت و همنشينی و هم سخنی با آنان موجب هدايت است. اينها وارثان پيامبرند و نشانه های راه خدايند. اينها حجّت و گواه اسلام بر مردمان اند. اين ها سدّ استواری در برابر تجاوزگران و ظالمان اند. مركّب قلم اينها برتر از خون شهيدان است، زيرا گفتار و قلم اينان است كه شهيد پرور است و پاسدار خون شهيدان... و بالاخره پيروی و تبعيت از اين عالمان است كه فرد و جامعه را به سعادت مي رساند و آنان را برای ياری صاحب الزمان (عج ) و برافراشته شدن پرچم عدالت موعود مهدوی، آماده و تربيت می كند و جامعه بشری را به راه امام علی بن ابيطالب(ع) نزديك می سازد.
|