بنام خدا

دين را رها نكنيد

 

 

لايَتْرُك‌ُ النّاس شَيْئاً مِن اَمْرِ دينِهِم لاِستِصْلاح دُنْياهُم الاّ فَتَح اللّه عَلَيْهِم ماهُوَ اَضَرُّ مِنْه.

مردم چيزی از كار دينشان را برای سامان دادن دنياشان ترك ‌نمی كنند، مگر اينكه خداوند چيزی را كه زيان بيشتری دارد بر آنان می گشايد.

 

رابطه «دين» و «دنيا» چيست؟ اگر كسی در زندگی، معارف‌ و احكام وارزش های دينی را برای خود، اصل راهنمای حركت قرار دهد، آيا دنيای اوهم آباد می شود يا بايد از خير دنيا بگذرد؟ ضرب المثل قديمی خدا و خرما درست است يا نه؟ آيا می توان بين آبادی و رفاه و پيشرفت و توسعه و... و تدين و تقوی و ورع و زهد و عبادت و... حالت جمعی ايجاد كرد يا اين دومقوله با هم تعارض‌ دارند؟ و يا راه سومی وجود دارد؟

برخی تصور می كنند كه با تديّن و التزام به ارزش ها و احكام دينی، اساسا ًبايد از فكر آبادانی دنيا، رفاه و آسايش، توسعه و پيشرفت و رسيدن به آنچه مظاهر حيات دنيوی است، صرفنظر كرد. بر اساس اين گمان، دو گروه شكل می گيرند: گروهی كه چون برآنند كه ملتزم به دين باشند از اساس، انديشه آبادانی دنيا را وامی نهند و به لاك‌ خود می خزند و به تصورِ ترجيح دين بردنيا، خود را از دغدغه های اجتماعی و تلاش برای معاش فارغ می سازند. گروهی نيز بر اساس همين گمان، چون از دنيا نمی توانند صرفنظر كنند، ارزش ها و احكام و حدود اسلامی را قربانی مطامع و خواست های دنيوی می كنند و به دين و دستورات دينی پشت می كنند. ولی همانطور كه اشاره شد، خاستگاه فكری هر دو گروه درباره رابطه بين دين و دنيا مشترك‌ است.

در برابر اين انديشه، برخی اظهار می كنند كه هيچ منافاتی بين دو مقوله دين و دنيا وجود ندارد: هم می توان به خدا رسيد و هم خرما را از دست ننهاد! به نظر آنان می توان رفاه آسايش و توسعه و پيشرفت را بطور كامل با حفظ‌ دين بطور كامل، جمع كرد. البته در عمل، اين انديشه با مشكل مواجه می شود، زيرا برخی محدوده های دينی و ارزش ها و احكام الهی در برخی موارد مانع دستيابی به منافع و آسايش و راحتی دنيوی ـ بطور كامل و آنچنانكه غيرمتدينين در پی آنند ـ می شود. اينجا چه بايد كرد؟ اينجا است كه بعضی متدينين برای سر و سامان دادن و درست كردن وضع دنيايشان، به كنار نهادن برخی محدوده ها و احكام دينی می پردازند و به خيال خود، موانع اصلاح امور دنيا و زندگی مادی شان را از سر راه برمی دارند.

اين كلام امام علی(ع) نشان می دهد كه بين سر و سامان دادن به امور دنيوی و زندگی مادی با امر دين، گاهی تعارض‌ها و منافات هايی رخ می دهد، نه اينگونه است كه اساساً لازمه دينداری چشم پوشی از امور زندگی باشد و نه چنان است كه توجه و پرداختن به زندگی و امور دنيوی بتواند در همه موارد و بطور كامل با مقتضيات دينی و ارزش ها و احكام الهی قابل جمع باشد. اساساً«دين» برای سامان دادن به سعادت انسان و تامين كمال حقيقی و ابدی آدمی است. تامين اين سعادت، جز از طريق‌ كار و تلاش و تدبير در عالم طبيعت وزندگی دنيوی ميسر نمی باشد. ولی سامان و نظام خاصّی در زندگی دنيوی، می تواند زمينه و مقدمه سعادت ابدی انسان باشد. بنابراين احكام و حدود الهی، برای ترسيم و تعيين محدوده ای است كه اگر رعايت شود، سعادت انسان تامين می شود و الاّ به آن سعادت و كمال لطمه وارد می گردد. پس نقش دين برای زندگی و امور دنيوی نه نقش بازدارنده كلی است و نه بی تفاوت و نظاره گر، بلكه نقشی است تعيين كننده، تحديدكننده و جهت دهنده. دين، دنيای انسان را هم می سازد، ولی نه به گونه ای كه همه راه ها و شيوه ها را برای اين «ساختن» تجويز كند، زيرا برخی از راه ها و شيوه های موثر برای آبادی و رونق‌ زندگی مادی، در حقيقت تخريب كننده آينده و سعادت تكاملی و ابدی انسان است. بنابراين «دين» ، دنيای انسان ها را هماهنگ و هم جهت با حيات اُخروی و نهائی آنان می سازد و سامان امور دنيايی را ـ بگونه ای كه زمينه ساز رشد و تعالی انسان باشد ـ تامين می كند.

امام علی(ع) به اين نكته مهم توجه می دهند كه كسانی تصور نكنند با كنار نهادن برخی امور دينی، می توانند دنيای خود را به سامان و صلاح برسانند. نه، بلكه اگر در مورد هر نقطه ای از ارزش ها و احكام دينی، برای سامان يافتن امور زندگی مسامحه كنند و آن را ترك‌ نمايند، خداوند آنچه راكه ضررش ـ به ظاهر و برای زندگی دنيوی شان ـ بيشتر از آن حكم و امر دينی باشد، برايشان باز می نمايد. در حقيقت اين سنت الهی در ساز و كار زندگی انسان ها است كه حتی برای گذران صحيح زندگی دنيوی شان راه كارها و احكام و ارزش های الهی، بهترين و مفيدترين و كارسازترين است و ترك ‌برخی از امور دينی برای صلاح و سامان دادن امور زندگی دنيوی توهم و اشتباهی بيش نيست.

متاسفانه كسانی را می بينيم كه گرچه اظهار تدين می كنند، ولی در برخی موارد ـ در زندگی شخصی شان ـ دچار لغزش ها و اشتباهاتی می شوند كه ازعدم درك‌ عميق‌ و باور به اين نكته سرچشمه می گيرد: گمان می كنند با رشوه و ربا و گران فروشی و اجحاف‌، درآمدشان افزايش می يابد و زندگی شان رونق‌می گيرد. گمان می كنند با تقلّب و نيرنگ و چاپلوسی و زد و بند، امورشان اصلاح می شود. گمان می كنند با ترك‌ برخی از واجبات الهی مانند پرداخت زكات و خمس و يا عدم انفاق و كمك‌ به ديگران، سرمايه شان افزايش می يابد. گمان می كنند با خودآرايی و خوشرويی با نامحرمان و ناموس ديگران می توانند توجه ديگران را به خود جلب كنند و مشكلی از زندگی خود را حل كنند. گمان می كنند با روی آوردن به موسيقی لهوی يا ابزارهای حرام لذت جويی، غم و اندوه در زندگی شان كاهش می يابد. گمان می كنند با دروغ و تزوير و زير پا نهادن اصول اخلاقی، موانع رشدِ زندگی شان از سر راه برداشته می شود و...

اين گمان های باطل، كه منشا ترك‌ِ احكام و اصول اخلاقی دينی است ـ وخود منشا مفاسد و مشكلات فراوانی می شود كه نهايتاً ضرر و زيانش را عوامل آن هم می چشند ـ از اين درك‌ِ غلط ناشی می شود كه «مي توان با ترك‌ برخی ازامور دين، زندگی دنيوی را اصلاح كرد و سر و سامان داد»! زهی گمان باطل!

در سطح كلان جامعه و امور سياسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نيزگاهی چنين برداشت و درك‌ غلطی به چشم می خورَد! كسانی هستند كه خيال می كنند با ناديده گرفتن برخی اصول مسلم و قطعی اسلام، می توان مشكلاتی از جامعه را حل كرد! اين ها گمان می كنند با ترك‌ِ ظلم ستيزی، با ناديده گرفتن ارزش های اخلاقی و معنوی در امور فرهنگی، با كنار نهادن اصول سياست اسلامی در روابط خارجی، با چشم پوشی از حرمت ربا و مال اندوزی ورفاه زدگی در امور اقتصادی، با كوتاه آمدن در ضوابط و حدود معاشرت دختر و پسر در امور اجتماعی و... می توان زندگی اجتماعی را سر و سامان داد و مشكلات را حل كرد! و برخی قلم ها و زبان ها نيز به كار می افتد تا چنين تصور باطلی را در جامعه گسترش دهند و به خصوص جوانان و افراد كم اطلاع از معارف‌ و مبانی و مسائل اسلامی را به اين دام خطرناك‌ گرفتار كنند، دامی كه خيلی زود اصل باور به دين را خدشه دار می كند و انسان را در مسير انحراف‌ و اِعراض‌ از دين قرار می دهد.

ريشه يابی فكری اين گمان باطل، خود بحث مستقل و مهمی است، ولی بايد بدانيم كه از عدم اعتماد و توكل بر خداوند متعال، ناشی می شود. كه اين خود ناشی از ضعف‌ معرفت و ايمان است. انسان های مومن، كه به جرعه ای از توحيد ناب، نائل شده باشند و خدا را حاكم حقيقی هستی و تنها تاثيرگذار مستقل و قادر مطلق‌ و حكيم بدانند و بر او توكل كرده باشند، هرگز دچار چنين گمان ها و توهماتی نمی شوند. آنان به «دين خدا» اعتماد دارند و با توكل برخداوند ـ نه تنها توكل تكوينی، بلكه توكل تشريعی ـ يقين دارند كه آنچه بايد برای حيات ابدی و سعادت نهايی انسان در زندگی دنيوی مراعات می شده، خداوند متعال در شريعت كامل محمدی (ص) ملاحظه كرده و مصلحت حقيقی و ابدی انسان را در قانونگذاری و تشريع ، رعايت نموده است. بنابراين بدون دغدغه و تشويش و نگرانی، اصل را در تدبير امور زندگی رعايت اصول، ارزش ها و احكام الهی می دانند. آری! فرد و جامعه مومن و متدين حقيقی، هرگز چيزی از امر دين را بخاطر مصلحت انديشی های دنيوی و كوته نظرانه، فروگذار نمی كند و رها نمی سازد. البته در متن شريعت تدابيری برای لحاظ‌ شرايط زمان و مكان در احكام دينی انديشيده شده كه آن هم متن دين است و اجتهاد دانشمندان و علمای اسلام در اين موارد، به معنی ترك‌ چيزی از دين نمی باشد.

امام علی(ع) برای پيشگيری از چنين انحراف‌ بزرگی هشدار می دهند كه مبادا تصور كنيد با رهاكردن و ترك‌ِ چيزی از «دين» ، زندگی دنيوی شما سر و سامان می گيرد، بلكه اگر سر و سامان و اصلاح واقعی زندگی شما، بدين ترتيب ميسّر می بود، خداوند متعال ـ كه خيرخواه ترين كس نسبت به بندگانش می باشد ـ آن راه را در احكام دينی باز می نهاد. مراقب باشيد كه اگر چنين كرديد، زيانی بيش از آنچه را از عمل به حدود دين تصور می كرديد، بايد تحمل كنيد!

درود خدا بر آن امام همام و پيشوای رئوف‌ و پيشگام متقين باد كه اينگونه به صراحت و روشنی، پيروانش را از انحراف‌ و اشتباه برحذر می دارد و توفيق‌الهی شامل همه ما گردد كه با توجه به اين هشدار اماممان، گامی به راه اونزديك‌ شويم. ان شاءاللّه.