اطاعت مخلوق تا كجا؟
|
|
|
بنام خدا
لا طاعَة لَِمخْلوق فی مَعْصِيَته الخالِقِ اطاعت و فرمانبرداری از مخلوق در سرپيچی و نافرمانی از خالق، سزاوار نيست.
برترين هدف و مهم ترين آرمان يك انسان، نيل به خوشبختی و به دست آوردن كمال و سعادت حقيقی خويشتن است. حس خوددوستی و«حب ذات» در انسان، نهاده ای است درونی و همگانی، كه هرگز از انسان قابل تفكيك و جدايی پذير نمی باشد. نمی توان از كسی خواست كه خودش را دوست نداشته باشد و برای خوشبختی و بهروزی و كمال خود تلاش نكند، اساساً همه دغدغه ها و كوشش های هر كسی، برای همين است كه بتواندخويشتن را رشد دهد و به كمال برساند. اما در ميان انسان ها كسانی هستند كه در شناخت و تشخيص جوهر و اصل هستی خود، دچار اشتباه می شوند وخويشتن واقعی و اصيل خود را فراموش می كنند و آنچه را ابزاری و وسيله ای بيش نيست، به جای «خويشتن» می گيرند و تنها آن را هدف و آرمان زندگی خود قرار می دهند. آری! پاسخ مثبت و نامحدود به غرايز حيوانی، تامين رفاه و خوشبختی دنيوی و رسيدن به خواست ها و خوشی های مادّی كه در بسياری از انسان ها عالی ترين هدف قرار داده می شود؛ و آنچه در انسان محوری و انسان گرايی امروز به عنوان آرمان بشريت مطرح می شود نتيجه اشتباه انسان در شناخت و تشخيص خودِ اصيل و خويشتن حقيقی خويش است! اين نوع خودگرايی و خوددوستی غلط و نامطلوب است، اما نه به اين دليل كه اساساً توجه انسان به خويشتن و خود دوستی، ناپسند و ناصحيح باشد، بلكه به اين دليل كه اين خوددوستی و خودخواهی در حقيقت دشمنی با خويشتن و غفلت از خودِحقيقی است! در اين نوع خوددوستی و خودخواهی، آنچه كه بايد ابزار و وسيله تامين كمال ابدی و سعادت حقيقی باشد، هدف گرفته شده و خود به خود هدف اصلی فراموش شده است! تاكيد قرآن كريم بر توجه به خويشتن و پرداختن به خود و هشدارهای مكرّر رهبران الهی بر شناخت خود و معرفت نفس، برای همين است كه چنين خبط عظيم و اشتباه جبران ناپذيری برای انسان رخ ندهد. خودخواهی، خوددوستی و برای خود تلاش و كوشش كردن نه تنها بد نيست، كه مطلوب است، اما كدام «خود» ؟! خود حقيقی و خويشتن راستين يا خودِ حيوانی و مادّی؟! از همين جا اين نكته بسيار مهم بايد برای ما روشن باشد كه «اسلام» و ارزش ها و دستورات الهی، هدفی ندارد جز كمك به انسان برای پرداختن به خود و تامين سعادت جاودان خويش. تسليم شدن در برابر فرمان ها و دستورات الهی كه همانا جوهره و روح اسلام است، جز برای اين نيست كه انسان بتواند راه رساندن خويشتن به كمال را طی كند. چرا كه تنها مرجع با كفايت برای راهنمايی و راهبری اين مسير، خداوند متعال است كه دستورات رهايی بخش خود را در قالب دين مبين اسلام به ما ابلاغ فرموده است. از اين رو اطاعت از خداوند و فرمانبرداری خالق در جهت خوددوستی و خودخواهی حقيقی و مطلوب قرار دارد. آنچه را خالق متعال برای انسان واجب ساخته، همان است كه توجه به آن و عمل بدان شرط حتمی رشد خويشتن انسان است و آنچه را حرام نموده چيزی است كه مانع واقعی تعالی آدمی است. و بديهی است كه معرفت، رحمت و قدرت الهی بيش از ديگران است! پس در جايی كه فرمان بردن از يك مخلوق، مستلزم نافرمانی خدا است، و در موردی كه خواست يك انسان از ما با امر خداوند در تعارض قرار می گيرد، كدام يك در جهت تعالی ما خواهد بود؟ آيا دستور خداوندی كه اطاعت ما از او هيچ سودی برای او ندارد و تنها سعادت و مصلحت ما است كه با اطاعت از او تامين می شود يا دستور مخلوق كه اطاعت خواهی او از ما، جز تامين منفعت او هيچ نتيجه ای برای ما نخواهد داشت؟! انسان های برگزيده و مصلِحان واقعی، هرگز آدمی را به آنچه مخالف با اوامر الهی است فرا نمی خوانند، بلكه تنها و تنها محورِ دعوت آنان ازانسان ها، رو به سوی خدا آوردن و تن به فرمان او دادن و جان خويش را تسليم او قراردادن است، آن هم برای سعادت و كمال خود انسان. هيچ پيامبری و هيچ رهبر الهی، انسان ها را به اطاعت از خويش و سر به فرمان او نهادن دعوت نمی كند، بلكه همه يكصدا انسان را به اطاعت از خدا فرا می خوانند، پس قبول اين دعوت هرگز مستلزم سرپيچی از خدا نخواهد بود، اما انسان های خودخواه و سركش، كسانی كه با روحيه تكبر و خود بزرگ بينی ديگران را برده و مطيع خود می خواهند و جز به منافع و غرايز و شهوات مادی خود به چيزی نمی انديشند، از ديگران می خواهند كه از آنان اطاعت و پيروی كنند و چه بسا آن را به نفع انسان ها جلوه دهند و خود را خيرخواه و اصلاح طلب معرفی كنند، ولی همينكه معلوم شود كه پيروی از آنان با معصيت و سرپيچی از امر خدا حاصل می شود و اطاعت از آنان همراه و ملازم با نافرمانی خدا است، نشانه اين است كه اين اطاعت خواهی به زيان انسان بوده و اجابت آن به مصلحت نيست و برای يك انسان عاقل، كه سعادت و كمال خويشتن برايش مهم ترين آرمان است، سزاوار نيست كه خودِ واقعی خويش را قربانی خود دروغين و مادی ديگران سازد. پس هرگز تن به فرمانبرداری از مخلوق به بهای سرپيچی از خالق نمی دهد. اين مخلوق هر كه خواهد باشد: دوست، همسر، پدر، مادر، فرزندان، همكاران، رئيس، همسايه، حاكم، ابرقدرت و... البته كسانی كه به خويشتن واقعی خود توجه دارند، دريافته اند كه هرگز سعادت حقيقی انسان با اطاعت ديگران از وی، هنگامی كه در نافرمانی خداباشد حاصل نمی شود. همانگونه كه توجه به ديگران، خدمت به آنان و تلاش برای ياری به آنان برای رشد و تعالی، يكی از لوازم مهم تامين سعادت حقيقی انسان است. هيچگاه فرمان بردن ديگران نمی تواند سعادت كسی را تامين كند مگر اينكه اين فرمان بردن در راستای فرمان خدا باشد. كه در اين صورت سعادت و كمال جاودان فرمان دهنده و فرمان برنده ـ هر دو ـ را تامين می كند و اگر در تعارض با فرمان خدا باشد، به سعادت هر دو لطمه می زند! آری! اطاعت از خداست كه تنها و تنها تامين كننده رشد، تعالی و خوشبختی جاودان انسان است و اطاعت از ديگران ـ اگر با سرپيچی از خدا همراه باشد ـ جز زيان و انحطاط برای انسان، پيامدی نخواهد داشت. پيروی از اين سرمشق بزرگ ـ كه از اركان اصلی توحيد حقيقی و عملی است ـ می تواند ما را در راه امام علی(ع) قرار دهد. ان شاءاللّه. |