رفتار چاپلوسی  مخالف کرامات انسانی که در معانی ؛ شرافت ؛ نفاست ؛ عزت ؛ بکار گرفته شده قرار دارد و دین مبین اسلام برای انسان دو نوع کرامات قائل شده است  . 1 ـ کرامت طبیعی وذاتی ؛ خداوند سبحان بنی آدم را از ابتدای خلقت مورد تکریم قرار داده و همه کائنات را برای  ارتزاق  وی مقرر داشته  است وبخاطر برخورداری از روح خدایی ؛ تا حدی مســجود ملائک قرار گرفته است  از نتایج اجتماعی کرامات ذاتی انسان حق حیات وی ؛ در میان همه جانداران و همنوعان می باشد . همه افراد انسانی به تساوی از این حق برخوردار می باشند .  که برابر با ماده یکم  اعلامیه جهانی حقوق بشر (( تمام افراد بشر آزاد به دنیا می ایند وار لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابرند )) وهمچنین بر اساس ماده 20 قانون اساسی ؛ ملت ایران از هر نژاد وقومی باشند از حقوق مساوی برخور دارند .

لذا گوهر پاک کرامات انسانی امانتی است که حفظ ان منوط به اعمال ورفتار انسانی وازاد منشی واحترام به حقوق دیگران می باشد .که هر گونه رفتاری که باعث اسیب به ازاد منشی انسان گردد منع شده است

2 ـ کرامات اکتسابی  

اگر چه همگان دارای شوون  برابرند اما انسان قادر است با بکار بردن استعدادهای جمیله خود مراتب کمال انسانیت را طی نماید وبه مدارج عالی ارتقاء یابد بدین ترتیب است که رفتار انسانی منزلتهای متفاوتی را ایجاد می کند ودر نتیجه ؛ افراد نسبت به یکدیگر برتری پیدا می کنند . گروهی مرزهای آزادگی را طی نموده و مشمول هدایت گروه کثیری از انسانها می گردند . واز طریق خوداری از امیال مادی  وبه کارگیری توانایی در جهت نوع دوستی , آزادگی ؛ فداکاری ؛ رحمت ؛ و مهربانی منجر به تثبیت وارتقاء کرامات انسانی می گردند که تا تاریخ وجود دارد نام انان از یاد نخواهد رفت  وگروهی انچنان خود را خوار وذلیل می کنند که  با رفتار تحقیر امیز خود  باب ذلت را برای بخود به ارمغان می اورند .  اگر چه بهای ان اندک امیال مادی وزود گذر خواهد بود

یکی از برنامه های پیامبر  گرامی اسلام ( ص) اعمال اصل حریت وآزادگی است و به حکایت قران ( اعراف /157) هم او محدودیتهای پیشین وغل و زنجیر اسارت بار را با دعوت الهی از مردم برداشته وبه انان درس ازادگی آموخته است . امام علی ( ع) نیز در گفتار خود , آزاد منشی وحریت را به مردم آموخته تا به بندگی دیگران تن در ندهند ودر زمان حکومت وخلافت خود برای مردم آزادیهای شایسته قائل می شده است .

با توجه بشرح فوق الذکر  ؛ چاپلوسی مخا لف حریت واز بندگی انسانها در مقابل دیگر انسانها می اید ومتاسفانه در سازمانهای اداری  این رفتار  , یکی از رفتار های شناخته شده  محسوب می گردد .

   چاپلوسی در سازمان ؛ رفتاری است که شخص برای  نزدیک کردن خود به مدیریت دستگاه  ویا مدیران مافوق در رده های  مختلف اداری بنحو تحقیر امیز نمودن خود  وبر اساس تعریف وتمجید غیر محقانه وغیر از انچه که ایشان استحقاق انرا داشته باشند  ابراز نموده تا  مقبولیت بدست بیاورند .

 چاپلوسی در هر سازمانی توسط افرادی خاص بروز می نماید  و می توان ان را بعنوان ؛ معزل و یکی از آسیب های درون سازمانی بشمار آورد  ودر عرف ودین وآیین ما و هر مکتبی نیز رفتاری  ناپسند بشمار می اید .  اغلب افرادی که به چنین رویکردهای  روی می اورند.  انسانهای ضعیفی هستند که روحیه انتقاد  وابرازنظرات خاص  خود  را ندارند   و به تعبیری دیگر فاقد  روحیه آزادی خواهی اند . که در بیان  خواسته های خود نا توان ؛  وقدرت حل وگره گشایی   یا  تحمل مشکلات مردم یا ارباب رجوع بدون کسب نظر  مافوق را ندارند  افراد چاپلوس با رفتار دوگانه که ناشی از صفات درونی انان  می باشد   وهمیشه مکلف بوده ودر جهت رضایت   شخص مدیر حرکت خواهند کرد . افراد مزبور در سازمان حاضرند خود  وشخصیت خود را به اندازه ای پایین آورند که با با روحیه وکرامات ؛ انسانی انان منافات دارد . و  چنین افرادی  در عرف جامعه  مقبولیت ندارند اما در سازمان های اداری بنسبت دارای بقا ء اداری  ؛ بیشتری هستند .

انسانهای چابلوس در سازمانهای اداری سعی در تخریب شخصیت کارکنان دارند .  که  غالبا" همراه با تهمت و افتــراء و انعکاس چهره مخدوش شده از دیگران تلاش می کنند . و معتقد به رقابت سالم اداری وعلمی و روحیه جوانمردی ندارند .   واقلب افرادی شناخته شده محسوب می گردند  . هماهنگ با مخاطب یا مقام مافوق خود در جهت مثبت وموازی با خواسته های مشار الیه رفتار خواهد نمود . و غالبا"از دیدگاه مدیریت ها مخفی هستند .  وچون مخالف نیستند در تفکـــر مدیریت ها مقبولیت دارند

 شخصیت وروحیات افراد چابلوس با تعریف وتمجید گره خورده    چنین افرادی  بدوا"  با ادب ؛ وبا  ورقتار وحرکات نمایشی که  عمدتا" با دو دست ؛ د ست می دهند  وبیشتر اوقات  تعارف ظاهری می کنند ؛کلمات را آرام وآهسته ابراز می کنند بلحاظ شکلی با یکسری لطافت خاص  جلوه گری می نمایند .  انان  هرگز جبهه مخالف با رویکرد صحیح  یا ناصحیح  تکلیف  گذار نیستند  وهمیشه مکلف بوده ودر جهت رضایت   شخص مدیر حرکت خواهند کرد .

 می توان چنین پنداشت که اکثریت افراد هر جامعه از نصیحت ویا انتقاد استقبال نمی نمایند  و چه بسا مدیریت هر دستگاهی از این قاعده مستثنی نباشد .  ودر مدیریتی که فاقد روحیه دموکراسی مدیریتی باشد . قدرت زاییده ؛ ذات ایشان واز منشاء قدرت تصمیم گیری می نمایند َََ می توان چنین استنباط نمود که  چنین مدیریت ها ی مفبولیت خویش را می طلبند  وبدنبال تعریف وتمجید از رفتار و هــر  تصمیم اتخاذ شده خود می باشد . 

غالبا" همگرایی و  تاییدی  ضمنی را از دیگران می خواهنـــد حتی اگر تصمیمات اداری وسازمانی وی  اشتباه باشد در چنین مواردی افراد چابلوس میدان برای انها باز و مهیا بوده تا در جهت اقبال خود مفبولیت مدیریت را بدست  آورند حال افرادچابلوس معرف تصمیمات وتاییدات  مدیریت ها بوده و همچنین  در جایگاه مبلغین قرار خواهند گرفت  اما در ماهیت کمک به اشتباه مدیریت نموده ودر جهت نیل به هدف ؛ سازمان را با مشکل مواجه خواهند نمود . وحتی چنین می توان استنباط کرد که میدان چابلوسی توامان با ضعف مدیریت های ناتوان بروز می نماید ومفهوم مخالف این قاعده چنین است که مدیریت های موفق وتوانمند با درک صحیح از پدیده ها اصولا" نیازمند تعریف وتمجید از چنین رفتار های نمی باشند ونیازمند انتقاد وتحیح تصمیمات گرفته شده می باشند .پس میدان چابلوسی از اردوگاه مدیریتهای ضعیف ناشی می گرددو ومی توان چابلوسان را در چنین فضاهای جستجـــو کرد .

 اما در مقابل افرادی که مخالف چنین رفتاری هستند  با بیان نقطه نظرات شفاف خود وانتقاد از تصمیمات اتخاذ شده که مخالف با روح حقیقت موضوع خواهد بود  احساس تعلق وتعهد کاری خود را با چنین رویکردی ابراز خواهند نمود که در دراز مدت به عینیت  خواهد پیوست . اما افرادچابلوس با سست کردن تفکرات و تصمیمات محقانه ومشروع افراد کار امد و بلقوه  روحـــیه  انان تخریب  وعمل انان را بی رنگ و با هـــنر چابلوسی از صحنه واقعیت خارج خواهند نمود .

 قاعدتا" در همه جوامع ؛ همواره انسانهای شرافتمند وکرامات یافته که ؛ فضایل فردی انان زبانزد دیگران می شود ؛ فراوانند . این وارستگان ؛ صرفا" سعادت خویش را تضمین می نمایند ؛ بدون آنکه قادر به اصلاح مفاسد جهان اطراف خویش باشند . در این حال ؛ می توان در صورت جمع شرایط ؛ قایل به کرامت فردی برخی افراد بود .