بسم الله الرحمن الرحیم

 نقدی بر بر داشت  شکلی  نادرست نویسندگان و محققین تاریخی در خصوص نظریه حمدالله مستوفی  مبنی برورود بختیاری ها از جبل السماق شام

 ندانسته و ناخواسته علاقمندان به بتاریخی بختیاری  ؛برای اینکه ثابت کنند از بهره علمی و تاریخی کافی بهرمند هستند و مطالعات عمیق تاریخی دارند نسب ایل بختیاری را از اقوام مهاجر از جبل االسماق شام می دانند.

 و گروهی که تعصب تاریخی دارند با استدلال های خودشان و نظرات اکثر باستان شناسان و همچنین افسانه ها و روایت های متعدد تاریخی ملاک قرار داده و سعی در نادیده گرفتن نظریه حمدالله مستوفی راجع به مهاجرت بختیاری ها از شام می باشند و علاقه ای به اینکه قبول کنند از منطقه شام امده اند ندارند  و بهترین گواه را استناد پرفسور گریشمن و هرودوت و ...  می دانند که بختیاری ها  از نژ اد ممتاز و بازماندگان تمدن عیلامی باستان دانسته  که با ارایائیها مهاجر  ممزوج شده اند و قوم واحدی را بوجود اورده اند 

 اما موضوع بحث  مورد نظر نظریه حمدالله مستوفی است که بیانگر  دغدغه فکری  محققین گروه دوم  است که به چه زوایایی  اعم از شکلی یا ماهیتی این نظریه را تحلیل کنند

 و این نظریه از نظر شکلی خود بیانگر مفهوم مورد نظر است.

 قبل از وردو به بحث تاریخی و استدلال در خصوص رد یا قبول نظریه حمد الله مستوفی در تاریخ گزیده  باید در خود نظریه  تامل نموده و جواب  مکفی برداشت گردد   و همچنین  مطالعه و اشرافیت  بر کل  کتاب تاریخ گزیده جهت پیگیری نسب قوم لر و بختیاری ها دلایل متقنی بر رد برداشت نویسندگان گروه اول است .

نظریه حمدالله مستوفی  :

 ((اتابک هزار اسف که مهین و بهین همه بود قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبال السماق شام بدو پیوستند چون گروه عقیلی از نسل علی ابن ابی طالب (ع) و گروه هاشمی از نسل هاشم ابن عبد مناف و دیگر طوایف متفرق چون استرکی مماکویه بختیاری , وانگی , بیدانیان , زاهدیان ؛ علائی ؛ گو تو وند ؛ بتوند ؛ بوازکی ؛ و ... و دیگر قبائلی که انتساب ایشان معلوم نیست .))

ظاهر نظریه حکایت دارد که این طوایف از شام امده اند و گویا در بحث نسب طوایف حکایت دارد اما موضوع در خصوص حمایت و پیوستن طوایف به اتابکان دلیل این نقد است

 قبل از ورود به بحث  و نتیجه گیری این موارد جهت تنویر ذهن خوانند لازم است . موراد ذیل را مد نظر بگیرد .1 - منطقه جبل السماق منطقه کرد نشین است و دو طایفه از هاشمی و عقیلی عرب هستند و طایفه  عقیلی از نسل حضرت علی نیست ( عقیل برادر حضرت علی (ع) است ) و همینطور نســل هاشمی را از عبد منــــاف دانسته  در حالی که نسل هاشمی متعلق به عبــــد المطلب است و عبد المناف پدر بزرگ نسل هاشم است ( اما اقای بدلیسی 0 در سفرنامه کردستان )  اصلاح کرده  اما در خود نظریه تغییری بوجود نیاوده است (این نظریه از این حیث بنظر می رسد مخدوش است

 (مراد مستوفی حکایت از پیوستن طوایف به اتابکان حکایت دارد  نه نسب ( دلیل متقن) 

 ملک لرستان  تعیین کننده مخدوده جغرافیایی  قوم لر و طوایف ساکن در ان با تشکلات ایلی است و   به عینه در نظریه مشهود است و قتی حمد الله مستوفی از نسب  در خصوص لرها می گویدلر ها را  از بلاد اللریه در مانرود  از منطقه دز فول ..می داند اما در این نظریه حکایت صرفا" حمایت از اتابکان است نه مهاجرت و مبداء مکانی اقوام  اگر قرار بود حمد الله مستوفی از منشاء طوایف  لرستان بگوید که در همین قسمت گفته است نه در نظریه پیوستن طوایف  به اتابکان  چون دلیلی بر ورود به ماهیت ونسب اقوام  در این قسمت از نظریه وجود نداشته است .

  مستوفی  در نزهت القلوب صفحه 74-47 به تومان لر بزرگ ( بختیاری) و لر کوچک اشاره می کند که اطلاعات ایشان بر تقسیم بندی ملک لرستان بنظر  اگاهی داشته است . اما در جایی از کتاب اقوام لرستان بزرگ را مهاجر ندانسته است

 نتیجه گیری

 نظریه حمد الله مستوفی بر سه شق و سه قسمت دلالت دارد

 شق اول:  پیوستن   اقوام بسیار در معیت طایفه هاشمی و عقیلی به اتابکان هزار اسف

 شق دوم : پیوستن  طوایف ( استرکی  ؛مماکویه؛ بختیاری , وانگی , بیدانیان , ...) به اتابکان هزار اسف

 شق سوم : پیوستن   قبائل دیگر به اتابکان هزار اسف      

 حمد الله مستوفی  در نظریه خود حکایت از حمایت و پیوستن اقوام به اتابکان هزار اسب اشاره دارد ایشان در این نظریه می گوید که و قتی اتابکان در ملک لرستان به حکومت رسید ؛اقوام بسیار از جمله طوایف هاشمی و عقیلی بدو پیوستند . در این قسمت اقوام بسیار در نظریه مستتر و مکتوم است  که همراه و در معیت  طایفه هاشمی و عقیلی  به اتابکان پیوستند چون موضوع  اقوام بسیار قبل از هاشمی و عقیلی امده این  اقوام چه اقوامی بودند که در معیت طایفه هاشمی و عقیلی به ملک لرستان امده اند هاله ای ابهام است و این طایفه ادرس ندارند هرچند گفتن یا نگفتن تاثیری در شق دوم  جمله ندارد .

و اگر در قسمت اول نظریه دقت کنیم اقوام بسیار قبل از هاشمی و عقیلی امده که مستتر و نامعلوم است که در معیت طایفه هاشمی و عقیلی به لرستان امده و حمل بر اقوام بسیار از جبل السماق شام بر شق اول تاکید دارد  نه شق دوم .

. در قسمت دوم  در اینجا ( واو) تمایز بقیه طوایف ( از جمله استرکی مماکویه بختیاری , وانگی , بیدانیان , زاهدیان ؛ علائی ؛ گو تو وند ؛ بتوند ؛ بوازکی ؛ و ...را جدای از قسمت اول دانسته  که  بدو پیوستند.

   اگر حمدا لله مستوفی واو تمایز را در نظر یه خود نمی اورد تسلسل جمله درست می بود و (طوایف ا سترکی مماکویه بختیاری , وانگی , بیدانیان , ...)  در ادامه مهاجرت  طایفه هاشمی و عقیلی  می بود و ما می بایستی قبول کنیم که این طوایف به همراه  طوایف هاشمی و عقیلی از شام امده اند اما وقتی  طوایفی که به اتابکان پیوستند نام می برد که مشخص اند  جمله معلوم است  و مستتر نبوده و طوایفی دیگر رااز جمله  استرکی و یا بختیاری را اشاره می کند که در مکانی دیگر ( ثایت ) به اتابکان پیوستند و کاملا" جمله را  منفک از قسمت اول نظریه می باشد .

 همچنین در قسمت سوم دیگر طوایفی  که از نظر حمد الله مستوفی   نامی از انها برده نشد   و اتابکان را حمایت کردند  این طوایف دیگر جدای از  قسمت اول ولی در ادامه قسمت دوم بعد از طایفه  ... بوازکی حکایت دارد . که همچنان  تاکید  و تسلسل در حمایت اتابکان است نه حمل بر مهاجرت  این اقوام از شام .

لذا در  شق اول جمله نشان می دهد که اقوام  بسیار ( مکتوم) در معیت طوایف هاشمی  و عقیلی  از جبل السماق شام اتابکان را حمایت کرده و بدو پیوستن  و در قسمت دوم( واو تمایز) و دیگر طوایفی مانند بختیاری 0 مختاری ؛ مماکویه ؛ ... نیز در محل لرستان به ایشان پیوسته و اتابکان را حمایت کردند حمد الله مستوفی  تاکید بر پیوستن طوایف  حکایت دارد  نه منشاء ورود انان .

اتابکان  وقتی بر ملک لرستان به حکومت نشست نیازمند حمایت و پیوستن  اقوام و طوایف به ایشان می باشد تا در راستای تثبیت حکومت ایشان کمک کنند . نفس نظر حمدالله مستوفی بر پیوستن اقوام مهاجر  خارجی و  اقوام داخلی که در محل حضور داشته حکایت دارد نه منشاء و نسب  طوایف .

اگر ما بپذیریم که همه اقوام صرفا" از شام به ایشان پیوستن پس اقوام سکنه لرستان چه طوایفی بودند که ایشان را حمایت کردند ؛ بدین تفسیر حمد الله مستوفی اشاره ای  به موضوعی بدین مهمی نداشته اگر چه بعید بنظر می رسد با توجه به اهمیت موضوع  یعنی حمایت  طوایف داخلی از اتابکان که جلال و شکوه بارگاه ایشان  بدون حمایت اقوام سکنه لرستان بزرگ  بدست نمی امد..

 اما در ماهیت ؛ حضور لر ها در مناطق مختلف نیز در حمایت مسلمانان وجود دارد .که علاقمندان برای توجیه تاریخی نظریه حمدالله مستوفی مورد استناد قرار می دهند  هرچند قابل دفاع است اما در متن نظریه بنا بر دلایل ابرازی حمد الله مستوفی از نسب لرها و مبداء مهاجرت انان از شام با این تفسیر چیزی نگفته است.   

 همچنین تاریخ ؛ در جنگهای صلیبی ادرسهای داده است که در قرن پنجم(550 )هجری لرها  به سراسر منطقه شام  را گرفته بودند و به حمایت از صلاح الدین ایونی مهاجرت  کرده و درست همان زمانی است که بیت المقدس بدست صلاح الدین ایونی فتح شد .در کتاب ( مسالک الابصار فی ممالک الامصار) نیز به صراحت تمام بازگشت لرها را با توجه به نفوذ و قدرت انها و ترس ایونی از بقدرت رسیدن لرها و قلع و قمع انان اشاره می کند که مصادف با به قدرت رسیدن اتابکان هزار اسب است .

اگر بنا بر این است که نسب بختیاری ها را مستند به این نظریه دانست که نظریه مزبور حکایت و ماهیتی متقنی را در خصوص ریشه بختیاری بیان نمی کند و نظر علاقمندان گروه اول و یا مغرضین تاریخی قابل رد است اما در خود نظریه که بحث حمایت اتابکان  تعریف شده ؛ خللی وجود ندارد و برای شناخت نسب و اصالت بختیاری ها را باید در یافته های باستان شناسان و دیگر نویسندگان تاریخی جستجو کرد نه در این نظریه

 در خاطرات اقای دکتر ولایتی به سوریه رئیس جمهور فقید سوریه برای ایشان تعریف می کند که وزیر مختار و خارجه انگلیس ازمن خواسته شده بود که بر سر مزار صلاح الدین ایونی برویم وقتی به اتفاق ایشان بر سرمزار ایونی رفتیم بلافاصله پا بر سر مزار ایونی ی گذارد و می گوید صلاح الدین ما بر گشتیم مراد از برگشتن انگلیسیها زمانی بود که صلاح الدین ایونی شکست سختی به انگلسی ها و صلبیون داده بود و انها سالیان سال نتوانسته بودند به بیت المقدس بازگردند  و تنها فتح بیت المقدس در زمانی بود که صلاح الدین توانست بیت المقدس را آزاد کند . انگاه روبه اقای دکتر ولایتی می کند و می گوید در فتح بیت المقدس شما ایرانیها  نیز حضور داشته اید